از خانه های اعیان قاجار تا اینستاگرام بچه پولدارهای تهران
چند وقت پیش فرصتی شد تا سری به خانه متمکن ها و تجار دوران قاجار بزنیم. خانه هایی که الحق زیبایی معماری آن گیرا و مسحور کننده بود. خانه هایی با چوبکاری ماهرانه و کاشی کاری های بی نظیر و آیینه کاری ها هنرمندانه و نقاشی های خارق العاده. از خانه حسین ملک تا خانه میرزا اقاخان نوری و خانه مقدم ها و و غیره.
به گزارش گروه فضای مجازی ، چند وقت پیش فرصتی شد تا سری به خانه متمکن ها و تجار دوران قاجار بزنیم.
خانه هایی که الحق زیبایی معماری آن گیرا و مسحور کننده بود. خانه هایی با
چوبکاری ماهرانه و کاشی کاری های بی نظیر و آیینه کاری ها هنرمندانه و
نقاشی های خارق العاده. از خانه حسین ملک تا خانه میرزا اقاخان نوری و خانه
مقدم ها و و غیره.
اما این عمارت ها با همه زینت های مشعشع معماری داخل، یک ویژگی مشترک داشتند و آن نیز نمای ساده خارجی شان بود که قابل مقایسه با طراحی های زیبا و پر هزینه داخل ساختمان نبود. در معماری سنتی ما عمده زیبا سازی ها، داخل خانه صورت می گرفت و هرچه به اتاق ها و اندرونی وارد میشدیم این طراحی های خاص تر و متنوع تر و چشم نواز تر می شد.
این در حالی است که بیرون خانه اگرچه بزرگ و وسیع نشان می داد اما چشم عابر را نمی کشید و بزرگی آن تنها نماینگر این بود که خانه احتمالا متعلق به یک خان یا عضو دربار یا تاجر بزرگ است.
این حجاب و نقاب را باید در هشتی های ابتدایی و ورودی خانه ها دید که اجازه رویت عمارت از بیرون را نمی داد و مانع دید مستقیم از کوچه می شد. این حجاب معماری صرفا در حیای روابط زن و مرد نبود، بلکه نوعی ساده سازی از بیرون و مراقبت از فخر فروشی ریشه دار در فرهنگ و هویت ایران داشت.
اما سالهاست که این رویه تغییر کرده است. امروز معماری خانه های تهران دقیقا نقطه عکس معماری سنتی گذشته است. نماهای انگلیسی و رومی و ظاهر آنچنانی و سلطنتی و البته معماری داخلی متداول و یک شکل.
این سبک معماری نشان میدهد که اساسا هنر و زیبایی هیچ محلی در سبک زندگی ها ندارد؛ چراکه افراد داخل خانه با انگشت گزیدن عابران پیاده خوشند نه طراحی زیبا و چشمگیر داخلی.
همراه با این سبک معماری، امروز پنهان ترین سطح زندگی پولدارهای تهران از طریق شبکه های اجتماعی به نمایش گذاشته می شود. این روند از زوایای مختلف نگران کننده است.
در جامعه ای که لذت زندگی اشرافی در تظاهر به مصرف است و نه حتا خود مصرف، حسرت اجتماعی، نفرت ریشه داری شکل می دهد که تمام روابط انسانی و اخلاقی جامعه را از هم می گسلد. هم از جهت اخلاقی که ترویج هرهری مذهبی و لاابالی گری است تا اثار اجتماعی آن که گسترش فاصله طبقاتی روانی است تا آثار فرهنگی که منجر به مصرف گرایی و تجمل زدگی جنون آور می شود و آثار اقتصادی آن که موتور پس انداز بیشتر برای تولید را به مصرف بیشتر تبدیل می کند.
تهران اینگونه نبود. برای همین است که با قدم زدن در کوچه پس کوچه های طهران قدیم هویت طهرونی قابل شناخت بود.طهران معماریی داشت که نمایش فرهنگ ضد تجملاتی آن دوران بود.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
اما این عمارت ها با همه زینت های مشعشع معماری داخل، یک ویژگی مشترک داشتند و آن نیز نمای ساده خارجی شان بود که قابل مقایسه با طراحی های زیبا و پر هزینه داخل ساختمان نبود. در معماری سنتی ما عمده زیبا سازی ها، داخل خانه صورت می گرفت و هرچه به اتاق ها و اندرونی وارد میشدیم این طراحی های خاص تر و متنوع تر و چشم نواز تر می شد.
این در حالی است که بیرون خانه اگرچه بزرگ و وسیع نشان می داد اما چشم عابر را نمی کشید و بزرگی آن تنها نماینگر این بود که خانه احتمالا متعلق به یک خان یا عضو دربار یا تاجر بزرگ است.
این حجاب و نقاب را باید در هشتی های ابتدایی و ورودی خانه ها دید که اجازه رویت عمارت از بیرون را نمی داد و مانع دید مستقیم از کوچه می شد. این حجاب معماری صرفا در حیای روابط زن و مرد نبود، بلکه نوعی ساده سازی از بیرون و مراقبت از فخر فروشی ریشه دار در فرهنگ و هویت ایران داشت.
اما سالهاست که این رویه تغییر کرده است. امروز معماری خانه های تهران دقیقا نقطه عکس معماری سنتی گذشته است. نماهای انگلیسی و رومی و ظاهر آنچنانی و سلطنتی و البته معماری داخلی متداول و یک شکل.
این سبک معماری نشان میدهد که اساسا هنر و زیبایی هیچ محلی در سبک زندگی ها ندارد؛ چراکه افراد داخل خانه با انگشت گزیدن عابران پیاده خوشند نه طراحی زیبا و چشمگیر داخلی.
همراه با این سبک معماری، امروز پنهان ترین سطح زندگی پولدارهای تهران از طریق شبکه های اجتماعی به نمایش گذاشته می شود. این روند از زوایای مختلف نگران کننده است.
در جامعه ای که لذت زندگی اشرافی در تظاهر به مصرف است و نه حتا خود مصرف، حسرت اجتماعی، نفرت ریشه داری شکل می دهد که تمام روابط انسانی و اخلاقی جامعه را از هم می گسلد. هم از جهت اخلاقی که ترویج هرهری مذهبی و لاابالی گری است تا اثار اجتماعی آن که گسترش فاصله طبقاتی روانی است تا آثار فرهنگی که منجر به مصرف گرایی و تجمل زدگی جنون آور می شود و آثار اقتصادی آن که موتور پس انداز بیشتر برای تولید را به مصرف بیشتر تبدیل می کند.
تهران اینگونه نبود. برای همین است که با قدم زدن در کوچه پس کوچه های طهران قدیم هویت طهرونی قابل شناخت بود.طهران معماریی داشت که نمایش فرهنگ ضد تجملاتی آن دوران بود.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *