پرده برداری از راز رشد قیمت سهام سایپا در بورس تهران
کم نیستند شرکت های زیان دهی که اين روزها تقاضای سرمایه گذاران برای خرید سهامشان به میزان قابل توجهی افزایش یافته و حتی خریداران برای دستیابی به این قبیل سهام روزهای متمادی در صف می نشینند. حال آن که گروهی همانند پتروشیمی ها بر خلاف آن که با دارا بودن بالاترين حاشيه سود در بين ساير صنايع، جزو سودآورترين شركت هاي بورسي محسوب مي شوند.
کم نیستند شرکت های زیان دهی که اين روزها تقاضای سرمایه گذاران برای خرید سهامشان به میزان قابل توجهی افزایش یافته و حتی خریداران برای دستیابی به این قبیل سهام روزهای متمادی در صف می نشینند. حال آن که گروهی همانند پتروشیمی ها بر خلاف آن که با دارا بودن بالاترين حاشيه سود در بين ساير صنايع، جزو سودآورترين شركت هاي بورسي محسوب مي شوند، در حال حاضر و در روند صعودی کنونی حاكم بر بازار سرمایه به بهانه های مختلف هیچ تلاشی برای رشد قیمت سهام خود نداشته اند.
اما در مقابل این گروه پر ادعا، شرکت های کوچک و زیان ده هم اكنون با قدرت زیادی گام به گام بر مدار رشد قیمت ها در حرکت هستند تا با اين روند پرقدرت شگفتی سازان این روزهای بورس باشند.
اما واقعا بایستی پرسید چرا این قبیل سهام تا این اندازه مورد اقبال و توجه سرمایه گذاران است؟ چرا كه از نظر منطقي و محاسبات تحليلي برمبناي اطلاعات كنوني شركت ها و ساختار مالي آنها اين اقبال قابل توجيه نيست!
با اين حال، اگر بخواهيم مهمترين دلايل اين رفتار سرمايه گذاران را مورد اشاره قرار دهيم، در وهله اول و از منظر مباحث مالی و رفتاری به نظر می رسد اولین دلیل وجود تقاضای زیاد برای خرید سهام این گروه از شرکت ها قیمت پایین سهام آن ها باشد که اكثراً در محدوده قيمت هاي اسمي و در مواردي حتي كمتر از آن معامله می شوند و همين امر موجب مي گردد اين سهام در مقايسه با سهامي با قيمت هاي به مراتب بالاتر از سوی سرمایه گذاران به ویژه حقیقی ها با حجم سرمايه و نقدينگي پايين، بیشتر مورد پذیرش باشند.
دومین راز نیز در خصوص پایین بودن حاشیه سود شرکت های زیان ده است که می تواند با اعمال یک تغییر هر چند کوچک در روند و حجم تولید و فروش و عملیات آنها، اين سهام را به سمت افزایش سودآوری و رشد قيمت بيشتر سوق دهد.
سومین عامل را نیز می توان در اهرم مالی بالاي این شرکت ها دانست كه تحت تأثیر هزینه های مالی و بدهي هاي قابل توجه آنها مي باشد که اين مهم، به دلیل کمبود نقدینگی و مشکلات مالی شركت ها ايجاد شده و عمدتاً فشار زیادی را بر آن ها تحمیل می کند.
با اين وجود، اهرم مالي بالا از يك منظر مي تواند منافعي را براي شركت و نيز سهامدارانش در پي داشته باشد. بطوريكه، با ايجاد تحولاتي از طریق فروش دارایی های غیر مولد و تبديل آنها به دارايي هاي مولد و پربازده تر، حضور شرکای جدید خارجی جهت اجراي طرح هاي توسعه اي و توليد محصول مشترك و در نهايت افزایش سرمایه جهت اصلاح ساختار مالی و پوشش زیان انباشته سنوات گذشته، در این قبیل شرکت ها شرایط را برای کاهش بار این هزینه ها و در نتيجه دستيابي به سودآوري سریع فراهم سازد كه آثار اين تحولات به دليل بالا بودن اهرم اين شركت ها به صورت چند برابري نمايان مي شود.
به طوریکه این گروه از شرکت ها به دلیل بالا بودن اهرم مالی خود می توانند در صورت اعمال تغییراتی هر چند ناچیز در فروش و عملیات خود تأثیر به مراتب بالاتری را بر رشد سودآوریشان اعمال کنند که در نهایت آثار و نشانه های این رویدادها روی قیمت سهام آن ها خودنمایی می کند.
نمونه این قبیل اقدامات، تصمیماتی است که اخیراً گروه سایپا برای زیر مجموعه های زيان ده خود به کار گرفته که می تواند به عنوان روشی جدید در بازار سرمایه از سوی سایر شرکت ها نیز به کار رود. بطوریکه این غول خودروسازی در نظر دارد با انجام اقداماتی برنامه ریزی شده و فروش دارایی های غیر مولد زیرمجموعه ها و نیز تهاتر بدهی های آنها، فشار ناشی از هزینه های مالی و زیان این شرکت ها را که حجم بدهی قابل توجه و اهرم مالی بالایی داشته و حاشیه سود پایینی دارند، کاهش دهد و با این اقدام نه تنها زیان انباشته آنها را جبران کند، بلکه با افزایش توان سودآوری این مجموعه ها آنها را به سودآوری سوق دهد. روشی نوترکیب که در نهایت می تواند موجب گردد اوضاع پرتفوی و ساختار مالی گروه و شرکت اصلی نیز بهبود یابد.
همانند اتفاقی بی سابقه که در سال 83 برای بانک ها پس از افزایش سرمایه و در پي بازگشت آن ها به تابلوی معاملات رقم خورد. به طوریکه سهامی همانند بانک اقتصاد نوین در حالی از افزایش سرمایه 100 درصدی به قیمت تعدیلی حدود 900 تومان به تابلوی معاملات بازگشت که قیمت این سهم نسبت به قبل از اعمال افزایش سرمایه بدون تغییر بوده و در محدوده قیمت بسته شدن نماد "ونوین" بود.
در پی بروز این رویداد تحلیل های مختلفی از سوی صاحب نظران و کارشناسان ارایه شد، مبنی بر اینکه افزایش سرمایه بانک ها متفاوت از شرکت های تولیدی است؛ چرا که مبالغ حاصل از اجرای این فرآیند بلافاصله وارد چرخه عملیاتی بانک می شود و از همان لحظه اول آثار آن در سود بانک ها موثر است.
بدین ترتیب، در آن زمان مصاحبه های متعددی از سوی برخی صاحب نظران و کارشناسان انجام شد مبنی بر اینکه فعالان بازار در قیمت گذاری سهام بانک ها دچار اشتباه شده اند؛ چراکه در عمل آنچه واقعیت داشت این بود که مبالغ ناشی از افزایش سرمایه سریعاً وارد سیکل و چرخه عملیاتی بانک می شد و بانک نیز از طریق ارایه تسهیلات و دریافت هزینه بهره آن، با رشد سودآوری بانک همراه بود.
با این اوصاف، عقیده کارشناسان بر این امر استوار بود که نمی توان بانک ها را همانند شرکت های تولیدی در نظر گرفت؛ چرا که در شرکت های تولیدی مبالغ حاصل از افزایش سرمایه بایستی وارد فرآیند تولید شود و در نتیجه، آثار آن در طول زمان و پس از طی فرآیندی طولانی مشخص خواهد شد.
امروز نیز به نظر می رسد اتفاق جدیدی این بار به روشی دیگر در صنعت خودروسازی آن هم به دست گروه خودروسازی سایپا در جریان است که می تواند به مدلی برای سایر شرکت ها تبدیل گردد. آنچنان که به طور قطع گروه سایپا با یک برنامه ریزی دقیق درصدد ایجاد تحولی بزرگ در وضعیت خود و زیر مجموعه هایش است که می توان گفت روشی ابداعی و جدید در بورس محسوب می شود که تاکنون تجربه آن را در کمتر مجموعه ای شاهد بوده ایم. گرچه مهم نیست که آیا این روش در عمل امکان پذیر است یا خیر؛ اما به عنوان تجربه ای جدید می توان از آن برای دیگر شرکت ها نیز استفاده کرد.
به هر ترتیب آن چه موضوع این گزارش است اینکه، دیدگاه و نوع تفکر سهامداران و سرمایه گذاران نسبت به شرکت ها و وضعیت مالی و عملیاتی آن ها در مقایسه با گذشته به شدت تغییر کرده تا با استفاده از این روش های ابداعی، زیان ده ها شگفتی سازان این روزهای بورس باشند و این امید در بازار شکل گیرد که باز هم می توان از راه های مختلف اشتباهات گذشته را جبران کرده و افزایش سودآوری و ثروت سهامداران را رقم زد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *