صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

رشته‌هایی‌که پنبه شد‌!

۱۴ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۷:۱۸:۴۴
کد خبر: ۱۳۳۵۳۱
دسته بندی‌: سیاست ، گزارش و تحلیل
جناب رئیس‌جمهور می‌فرمایند «پیش از این در مخیله هیچکس نمی‌گنجید که ایران بتواند UF6 -هگزا فلوئور اورانیوم- یعنی اورانیوم غنی شده را صادر کند و در مقابل کیک زرد وارد کند! این ادعا در حالی است که UF6 چند مرحله بالاتر و ارزشمندتر از کیک زرد است و اظهارنظر رئیس‌جمهور محترم مانند آن است که تعویض سکه‌های طلا با سکه‌های مسی و برنزی را افتخار بدانیم! و نمونه‌های دیگری از همین دست که در مقابل آن فقط باید تأسف‌ خورد و از جناب روحانی گلایه کرد که تا کی می‌خواهند شعور مردم را دست کم بگیرند؟!
به گزارش گروه سیاسی ، حسین شریعتمداری در یادداشتی در شماره امروز کیهان نوشت:

1- بخش اصلی ماجرا سال گذشته از همین روز آغاز شد. در دقایق پایانی روز سیزدهم و در آغاز روز چهاردهم فروردین‌ماه سال 1394، تیم هسته‌ای کشورمان و گروه کشورهای 5+1 بعد از یک دور فشرده مذاکرات در شهر لوزان سوئیس به توافق رسیدند و اعلام کردند که برنامه جامع اقدام مشترک هسته‌ای ایران و 5+1 (برجام) در آینده‌ای نزدیک بر مبنای «توافق لوزان» تدوین و به اجرا درخواهد آمد.

دولت محترم از توافق لوزان با عنوان یکی از دستاوردهای بزرگ - و بعدها با عنوان بزرگترین دستاورد - تاریخ انقلاب یاد می‌کرد و بر این باور بود که توافق لوزان به معنای «تسلیم قدرت‌های بزرگ جهان در مقابل خواست و اراده ایران است»! و مدعی بود که به فتح‌الفتوح! دست یافته و «آفتاب تابان» در عرصه کشور طلوع کرده و به نورافشانی مشغول است.

از همان ساعات اولیه اعلام توافق لوزان سیل تبریک و تهنیت از سوی دولتمردان خطاب به یکدیگر و ملت ایران سرازیر شد و بسیاری از مسئولان دیگر نیز - متاسفانه بدون توجه به اصل ماجرا و بی‌آن که از محتوای توافق باخبر باشند- این پیروزی بزرگ! را به دولت و مردم تبریک گفتند و...

کیهان در همان ساعات اولیه با مراجعه به متن توافق لوزان و مقایسه «داده»ها و «گرفته‌»های آن، به این نتیجه رسیده بود که نه فقط میان داده‌ها و گرفته‌ها توازنی وجود ندارد، بلکه در مقابل امتیازهای نقد فراوانی که داده‌ایم، غیر از چند «وعده نسیه» چیزی به دست نیاورده‌ایم.

کیهان با استناد به این برداشت که برگرفته از متن توافق لوزان بود، به گلایه و از سر هشدار، اعلام کرده بود «نام توافق دو مرحله‌ای را بیانیه مطبوعاتی گذاشته‌ایم و در یک کلمه باید گفت؛ اسب زین شده را داده‌ایم و افسار پاره تحویل گرفته‌ایم». دولتمردان محترم اما، نه خدای نخواسته از روی «بدخواهی»! بلکه به علت اعتماد فراوان - و البته بی‌علت! - به آمریکا، کماکان از دستیابی به یک پیروزی بزرگ سخن می‌گفتند و در همان حال، منتقدان را به کج‌فهمی!، تندروی!، جنگ‌طلبی!، کاسب تحریم! و حتی همراهی با اسرائیل متهم می‌کردند. از جمله در همان ایام، روزنامه انگلیسی گاردین نوشت «در همه دنیا فقط 2 نفر از توافق هسته‌ای لوزان عصبانی هستند، نتانیاهو در اسرائیل و مدیرمسئول کیهان در ایران»!

2- بسیاری از منتقدان با استناد به این که «توافق لوزان» یک «پیش‌نویس» است که قرار است «برجام» بر مبنای آن تدوین شود، خواستار توجه و دقت‌نظر دست‌اندرکاران در برخی از بندها و مفاد آن بودند اما دولت محترم تقریبا - بلکه تحقیقا- به هیچیک از انتقادها توجهی نکرد و کماکان به راهی که در پیش گرفته بود ادامه داد. روز 20 فروردین‌ماه 94 رهبرمعظم انقلاب در دیدار مداحان با ایشان به ماجرای یاد شده، اشاره‌ای گذرا، اما راهگشا داشته و فرمودند؛

«می‌پرسند چرا فلانی(رهبری) درباره هسته‌ای موضع نگرفته، جایی برای موضع‌گیری وجود نداشته، مسئولین می‌گویند هنوز کاری انجام نشده و چیز الزام‌آوری نیست... نه موافقم نه مخالف. ممکن است طرف بدعهد مقابل بخواهد در جزئیات، کشور ما را محصور کند؛ اینکه حالا به بنده و دیگران تبریک می‌گویند بی‌معنیست؛ آنچه تاکنون انجام شده نه اصل توافق و محتوای آن را تضمین می‌کند، نه حتی اینکه مذاکرات تا به آخر برسد».

در بیان رهبرمعظم انقلاب نیز به وضوح دیده می‌شود که ایشان توافق لوزان را یک توافق دو مرحله‌ای (تصویب کلیات بدون اشاره به جزئیات) می‌دانند و هشدار می‌دهند که «ممکن است طرف بدعهد مقابل بخواهد در جزئیات کشور ما را محصور کند».

3- ماجرا همچنان ادامه یافت تا نهایتا به تصویب برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان‌ ملل رسید. در این فاصله نیز، منتقدان با استناد به برخی از مفاد و بندهای مندرج در برجام و قطعنامه 2231 نگرانی‌های جدی خود را مطرح کرده و هشدار می‌دادند که حریف نه فقط در پی نابودی فعالیت هسته‌ای کشورمان - و یا دستکم، بی‌اثر و بی‌فایده کردن آن-  است بلکه اهداف شوم دیگری را که براندازی تدریجی و پلکانی نظام اسلامی است، در آستین دارد و با استناد به متن دو سند یاد شده توضیح می‌دادند برجام و قطعنامه 2231 به گونه‌ای تنظیم شده است که در صورت اجرا، اولا هیچیک از تحریم‌ها برداشته نمی‌شود و ثانیا اقتدار ایران اسلامی را تضعیف و در نهایت به سمت صفر میل می‌دهد.

به عنوان نمونه - و فقط به عنوان یک نمونه از میان بسیارها - کیهان در تیرماه 94 طی یادداشتی با عنوان «ترمز نباشید، آماده باشید» به بند 3 از ضمیمه B قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل (2231) اشاره کرده و آورده بود؛ «موضوع بند یاد شده اگرچه در نگاه اول، «موشک‌های بالستیک با قابلیت حمل تسلیحات هسته‌ای» است و شاید همین «ظاهر فریبنده» برخی از دوستان را به این باور کشانده است که موشک‌های بالستیک ایران مشمول این بند نمی‌شوند! ولی فقط با اندکی دقت به وضوح می‌توان دید که «قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای» فقط یک بهانه برای توقف تولید، آزمایش و نهایتا حذف این سلاح استراتژیک - و متعارف - از سامانه تسلیحاتی کشورمان است... که عواقب فاجعه‌آمیز آن به آسانی قابل فهم خواهد بود.»

و این روزها، حریف با استناد به همین بند از قطعنامه که در برجام نیز آمده است، تولید موشک‌های بالستیک کشورمان را «در تقابل با برجام»! دانسته و موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل احاله داده است و نمونه‌های دیگری از همین دست که آمریکا با تردستی در برجام گنجانده است و این روزها با استناد به آن، اهداف غیرهسته‌ای خود را پی گرفته است و هر روز ادعای تازه‌ای را از آستین بیرون می‌آورد و ... این رشته سر دراز دارد که بیرون از محدوده این نوشته محدود است.

4- امروزه اما، دیر باورترین افراد نیز در این واقعیت تلخ تردیدی ندارند که حریف «کلاهی را که در لوزان برداشته بود در ژنو بر سرمان گذاشته است»! و در مقابل امتیازات نقد فراوانی که سخاوتمندانه- بخوانید ساده‌اندیشانه- به طرف مقابل داده‌ایم، حتی وعده نسیه هم دریافت نکرده‌ایم! چرا که آمریکا و متحدان اروپائیش «وعده»های نسیه‌ای را هم که داده بودند، یکی بعد از دیگری پس می‌گیرند.

تحریم‌ها نه فقط لغو که تعلیق هم نشده‌اند، دارایی‌های بلوکه آزاد نشده، سوئیفت- مبادله بین بانکی - همچنان مسدود است. اجازه بیمه‌های تکمیلی و مکمل بین‌المللی که از ضروریات تجارت خارجی است، داده نشده است. تحریم مبادله دلاری کماکان پابرجاست. به هیچ شرکت خارجی اجازه سرمایه‌گذاری در ایران داده نشده و بسیاری از آنها اعلام کرده‌اند که از بیم مجازات آمریکا حاضر به سرمایه‌گذاری در ایران نیستند و کاش ماجرا به همین جا ختم می‌شد، ولی آمریکا علاوه بر حفظ تحریم‌های قبلی، هر از چندگاه تحریم‌های جدیدتری نیز به بهانه‌های غیرهسته‌ای بر تحریم‌های هسته‌ای می‌افزاید. آیا غیر از این است؟

5- قرار بود همه توافقات «برگشت‌پذیر» باشد و در صورت تخلف و بدعهدی طرف مقابل، جمهوری اسلامی ایران نیز از انجام توافقات خودداری کند ولی متاسفانه این «قرار» برقرار نبوده و بسیاری از آنچه که نقدا داده‌ایم قابل بازگشت نیست و یا این که بازگرداندن آن با تحمل خسارت‌های فراوان همراه است و عجیب آن که هنوز هم برخی از دولتمردان محترم از امتیازاتی که داده‌ایم با عنوان امتیازی که گرفته‌ایم یاد می‌کنند؟

به عنوان مثال، جناب رئیس‌جمهور می‌فرمایند «پیش از این در مخیله هیچکس نمی‌گنجید که ایران بتواند UF6 -هگزا فلوئور اورانیوم- یعنی اورانیوم غنی شده را صادر کند و در مقابل کیک زرد وارد کند! این ادعا در حالی است که UF6 چند مرحله بالاتر و ارزشمندتر از کیک زرد است و اظهارنظر رئیس‌جمهور محترم مانند آن  است که تعویض سکه‌های طلا با سکه‌های مسی و برنزی را افتخار بدانیم! و نمونه‌های دیگری از همین دست که در مقابل آن فقط باید تأسف‌ خورد و از جناب روحانی گلایه کرد که تا کی می‌خواهند شعور مردم را دست کم بگیرند؟!

6- دولت محترم طی نزدیک به 3 سال گذشته همه آنچه را که در چنته داشت به میدان آورد و با این تصور - بخوانید توهم - که همه امور کشور حتی آب خوردن مردم هم به توافق هسته‌ای - بخوانید توافق با آمریکا - بستگی دارد، دست به کار شد و رهبرمعظم انقلاب با وجود آن که از ابتدا اعلام کرده بودند به آمریکا اعتماد ندارند، نه فقط به دولت اجازه مذاکره در چارچوب مسائل هسته‌‌ای را دادند بلکه از حمایت دولتمردان در این عرصه نیز دریغ نورزیدند. ولی امروزه به گواهی واقعیات غیرقابل تردید که به چند نمونه از آن اشاره شد، به وضوح می‌توان دید که؛

اولا: مسیر هسته‌ای طی شده از سوی دولت نه فقط دستاورد قابل توجهی نداشته است، بلکه «از‌دست‌داده»های بسیاری نیز در پی داشته است.

ثانیا: گشایش اقتصادی مورد نظر دولت نیز که رئیس‌جمهور محترم آدرس آن را در توافق هسته‌ای می‌داد و به زبان حال و قال، این گشایش را در کنار آمدن با آمریکا تلقی می‌کرد، به بن‌بست رسیده است. گفتنی است رهبرمعظم انقلاب در بیانات نوروزی سال 94 خویش در حرم رضوی(ع) به دو دیدگاه درباره گشایش اقتصادی، یکی با نگاه به ظرفیت‌های داخلی و دیگری با نگاه به بیرون مرزها اشاره کرده و دیدگاه دوم را «عقیم» معرفی کرده بودند.

آقای رئیس‌جمهور در تبلیغات انتخاباتی خود و پس از آن قول داده بود که علاوه بر چرخ سانتریفیوژها، در پی چرخش چرخ معیشت مردم نیز هست ولی با تأسف باید گفت؛ امروزه نه فقط بیش از 12 هزار دستگاه سانتریفیوژ از چرخش افتاده است، بلکه چرخ معیشت مردم نیز، به عقب می‌چرخد. رکود غوغا می‌کند، گرانی و افزایش جهشی قیمت‌ها اقشار مستضعف یعنی صاحبان اصلی انقلاب را کلافه کرده است. بیکاری گریبان بسیاری را گرفته است و...

7- امسال رهبرمعظم انقلاب در بیانات نوروزی در حرم رضوی(ع) و سپس در دیدار مداحان اهل بیت با ایشان، درباره راه طی شده از سوی دولت محترم طی 3 سال گذشته نظرات و دیدگاه‌های مستندی ارائه فرموده و به جد خواستار تحقق آن شدند. حضرت‌ایشان ادامه اجرای برجام با مشخصات امروزی آن را «خسارت محض» نامیده و با اشاره به بدعهدی‌های آمریکا و کینه‌توزی بی‌وقفه قدرت‌های استکباری علیه ایران اسلامی، بازگشت به اقتصاد مقاومتی و تکیه بر ظرفیت‌های درونی را گره‌گشا معرفی کردند و مخصوصا پیشنهاد مطرح شده این روزها درباره عملیاتی کردن برجام 2 و 3 و ... را ترفند القایی آمریکا دانسته و مسئولان را از فرو غلتیدن در این دام برحذر داشتند.

و اکنون که حضرت ایشان، رشته‌های آمریکا را پنبه کرده و «سره» را از «ناسره» جدا ساخته و پیش روی ملت و مسئولان نهاده‌اند، نوبت به دولت، مجلس و همه مسئولان رسیده است که حرکت خود را براساس این نقشه راه تنظیم کرده و در سالی که نام اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل بر تارک آن نقش بسته است، دستی از آستین همت بیرون آورده و دست به کار شوند.




ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *