10 هزار کودک پناهجو چه بر سرشان آمده است؟
از شهر و دیار خود کوچ کرده اند به امید امن و آسایش در سرزمینی دیگر. وطنشان در جنگ و آتش است و قتل و غارت. یا هم، فقر بیداد می کند در این سرزمین های مصیبت زده.
اما پناهجویان برای چه، بار سفر می بندند و رنج آن را به جان می خرند؟ شرایطی که آنها را وادار به مهاجرت برای پناهندگی کرده چگونه است که ترک وطن می کنند و کشوری دیگر را برای زندگی بر می گزینند؟
شرایط بغرنج و غیر قابل تحمل این کشورهای مصیبت زده، جنگ زده و یا فقیر آنها را وادار کرده تا مهاجرت کنند یا این که از سرخوشی دست به این کار می زنند؟ اما باید باور داشت و پذیرفت هیچ انسانی را نمی توان یافت که وطنش را دوست داشته باشد و آنگاه بی جهت زادگاه خود را ترک کند. کم پیدا می شود.
اما اگر شرایطی ایجاد شود که مجبور به ترک وطن باشد، آنگاه اجتناب ناپذیر است. و گمان می کند که اگر برود شرایطش بهتر خواهد شد. راه می افتد و به سوی غرب ره می سپارد. کور سوی امیدی در دلش روشن است.
از وطن و سرزمینش دل نمی کند که نمی شود. خود را مجبور می بیند، اما شاید بداند اوضاعی که از آن گریزان است، خودساخته نیست بلکه منشاء آن همان سرزمین هایی است که به آرزوی امنیت و آرامش به سوی آنها می رود.
راهی سخت و طولانی را طی می کند و در میان راه، همراهان و هم قطاران زیادی را هم از دست می دهد شاید هم عزیزانش را با مرگ بدرقه کند و داغی دیگر بر دلش می نیشیند. این آدم می تواند سوری باشد، عراقی یا آفریقایی. هر چه باشد انسان است.
خود را به اروپا رسانده از دریا گذشته و اکنون پا بر خاکی گذاشته که رویای کاذبی دارد. می خواهد نفس راحتی بکشد اما آغاز مشکلاتی دیگر است که گریبانش را گرفته و آنگاه می فهمد که برای رفتن به اروپای متمدن فریب رویاهایش را خورده است.
بی احترامی، بدرفتاری، ضرب و شتم، آن هم در کشورهایی که حامی تروریست های قاتل هستند. یا فقری که در کشور خود با آن دست و پنجه نرم می کرد، محصول استثمار کشوری است که پا بر خاک آن گذاشته.
و اکنون 10 هزار کودک پناهجو در اروپا ناپدید شده اند. 10 هزار آدم، 10 هزار نفر انسانی که به همراه مادر یا پدر راهی کشورهای اروپایی شده اند و اکنون از سرنوشت آنها هیچ خبری در دست نیست.
اکنون یا گرفتار گروه ها و تیم هایی هستند که خرید و فروش اعضای بدن می کنند، یا تبهکاران اروپایی که این کودکان معصوم را برای امیال پلید جنسی می فروشند تا سودی کلان را به جیب خود بریزند لذتی شیطانی را برای هوس بازان بسازند. شاید اگر در کشور خود مانده بودند و مقاومت می کردند، عزتشان زیر پا له نمی شد. آیا اکنون این پناه جویان در اروپا شرایط بهتری دارند؟
غرب، آمریکا و اروپا اگر دست از سر جهان بردارند و بگذارند مردم دنیا زندگی خود را بکنند، نه جنگی خواهد بود و نه پناهجویی که از دست جنگ خانماسوز گریخته به کشور مسبب مصیبت.
اکنون این سازمان های حقوق بشری کجا هستند تا فریاد بزنند و تظلم خواهی کنند؟ 10 هزار کودک پناهجو اکنون چه بر سرشان آمده است؟!
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *