صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

اسکندر را ول کنید! ماهیار را بچسبید

۰۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۹:۳۷
کد خبر: ۱۲۶۹۷۰
دسته بندی‌: سیاست ، گزارش و تحلیل
«جانوسیار» و «ماهیار» نام دو سردار هخامنشی است که به خیانت در تاریخ مانده است. 4 قرن پیش از میلاد هنگامی که اسکندر مقدونی علیه ایران لشکرکشی کرد، این دو به مملکت خود خیانت کردند اما پس از پیروزی اسکندر توسط خود او به دار کشیده شدند.
به گزارش گروه سیاسی ، محمد ایمانی در ستون یادداشت روز کیهان، مطلبی را با عنوان "اسکندر را ول کنید! ماهیار را بچسبید" منتشر کرد که آن را در ادامه می خوانیم:

 «جانوسیار» و «ماهیار» نام دو سردار هخامنشی است که به خیانت در تاریخ مانده است. 4 قرن پیش از میلاد هنگامی که اسکندر مقدونی علیه ایران لشکرکشی کرد، این دو به مملکت خود خیانت کردند اما پس از پیروزی اسکندر توسط خود او به دار کشیده شدند. حکیم قاآنی ضمن یادآوری این خیانت به دارا (داریوش سوم)، از یک حکمت بزرگ رونمایی می‌کند و می‌گوید «رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن- یا ز جانان یا ز جان بایست دل برداشتن/ ناجوانمردی است چون جانوسیار و ماهیار- یار دارا بودن و دل با سکندر داشتن/ یا اسیر حکم جانان باش یا در بند جان- زشت باشد نوعروسی را دو شوهر داشتن.» چنین هرزگی‌هایی را هیچ انسان با شخصیتی نمی‌پذیرد. خداوند در قرآن حکیم می‌فرماید «ما جعل‌الله لرجل من قلبین فی جوفه. خداوند درون سینه یک انسان، دو قلب [برای دوست داشتن 2 چیز متضاد] قرار نداده است.»
«ممکن است کسانی دلشان با جمهوری اسلامی نباشد و نخواهند از نظام دفاع کنند اما از کشور خود که می‌خواهند دفاع کنند.» شبیه این عبارت را رهبر معظم انقلاب چند بار در طول سال‌های گذشته عنوان کرده‌اند، 2 بار در باب بحث‌های سیاسی و انتخابات، و یک بار درباره حمایت از مصرف تولید ایرانی. هرگاه این رویکرد توأم با طمأنینه و بلندنظری از سوی رهبر انقلاب مطرح شد، جماعتی سیاست‌باز و بدآوازه و دارای سوابق معارضه با نظام و انقلاب، بلافاصله خود را خطاب سخنان معظم‌له قرار دادند و به زعم خود خرده‌گیری کردند که؛ مگر به ما اجازه می‌دهید نامزد شویم؟ مخالفان وقتی نامزد ندارند برای چه پای انتخابات بیایند؟ و از این قبیل. خطاب آن سخنان به افراد عادی دارای تعلق به کشور بود نه عناصر بدسابقه‌ای که بارها نه تنها اسلامیت و حتی جمهوریت  بلکه امنیت کشور را زیر پا گذاشتند، با بدترین دشمنان ملت ایران هم‌آوایی کردند و اقتدار و عزت و پیشرفت ایران را با بولهوسی‌های خود به حراج گذاشتند. اگر به سیاق استدلال این جماعت باشد، علی‌القاعده باید بدکاره‌هایی مانند مسعود رجوی و مریم قجرعضدانلو و فرح و اشرف پهلوی و اردشیر زاهدی و... همه مجرمان سابقه‌د‌ار مدعی شوند، چرا که متولد ایرانند و شناسنامه ایرانی دارند!

احتمالا ذکر دو نقل قول در این زمینه به فهم درست موضوع کمک کند. اولی متعلق به مصاحبه غلامحسین کرباسچی (شهردار متخلف و از پایه‌گذاران نشریات زنجیره‌ای) با روزنامه اعتماد در تاریخ 23 اسفند 91 است. کرباسچی همان کسی است که رویکرد افراطی و لاابالی وی و حسین مرعشی در افزودن عناصر لیبرال به مرکزیت کارگزاران موجب اعتراض و استعفای محمد هاشمی شد. خبرنگار اعتماد از کرباسچی می‌پرسد کلیدواژه‌هایی نظیر حاکمیت دوگانه، این تلقی را در نهادهای حاکمیتی ایجاد کرد که اصلاح‌طلبان صراحتا خواستار تغییر ساختاری هستند. اگر خود را جای طرف مقابل بگذارید حاضرید دوباره به این جریان اعتماد کنید؟ وی در پاسخ به سخنان یکی دیگر از افراطیون استناد می‌کند و می‌گوید «من در زندان با برخی از این آقایان بودم و کلمات این دوستان جناح چپ را نگاه می‌کردم. هر 9 روز یک کلمه جدید در فرهنگ سیاسی اختراع می‌کردند... زیدآبادی [که توجیه‌کننده مشروعیت اسرائیل در روزنامه خرداد بود] می‌گفت من در زندان فکر می‌کردم طرف مقابل اگر جای ما بودند، چگونه درباره ما فکر می‌کردند. مثلا کسانی که همه چیزش از اسلام است و ایده حاکمیت قرآن و دین را مد نظر داشته که یک روز حکمفرما شود و حالا فراهم شده، در این میان اگر ببینند عده‌ای در حال ضربه زدن به این دین هستند یا به نوعی در برابر حکومت دینی مشکل‌تراشی و مشکل‌سازی می‌کنند، چه باید بکنند؟»

مسئله اما فقط اسلام نیست. سخن از هرج و مرج‌طلبی و مسلک آنارشیستی جماعتی است که اصالتا قائل به لگد زدن به قانون و چهارچوب‌های عقلانی و ملی هستند و با لاابالی‌گری تمام، علی‌الدوام مرتکب رفتارهای پرخطر می‌شوند. محمدرضا تاجیک که در دولت اصلاحات مشاور رئیس‌جمهور بود و در فتنه و آشوب 88 دستگیر شد، 7 آذر 94 به روزنامه اعتماد می‌گوید «گفتمان اصلاح‌طلبی بعد از 18 سال تعریف نشده است. یکی از اصلی‌ترین مسائلی که وجود دارد و مانع انتشار مانیفست اصلاحات شده همین است که نمی‌خواهد خیلی اهل غربال کردن باشد... مرزبندی میان خودی و غیرخودی اتفاق نیفتاده است. به همین دلیل است که می‌بینیم به نام نامی اصلاح‌طلبی، 72 ملت وجود دارد و 72 کنش و واکنش انجام می‌شود... وقتی این اتفاق نیفتاده دیگر راه چاره‌ای باقی نمانده و باید هزینه هر گرایش و کنشی به نام اصلاحات را بپردازیم. از کسی که به نام اصلاح‌طلبی می‌رود و با فرح پهلوی ملاقات می‌کند تا کسی که با خارج از کشور می‌بندد، تا کسی که در پشت تریبون رسانه‌های خارجی می‌خواهد نظام را براندازی کند... هرچه سریع‌تر باید مشخص شود که مرزهای اصلاحات کجاست. هر کسی و جریانی که از این مرز عبور کند اصلاح‌طلب نیست. باید معلوم شود که اگر کسی از این مرز عبور کرد دیگر عبور کرده و نام او اصلاح‌طلب نیست. اگر این مرزبندی مشخص شود، هر کس نمی‌تواند در واکنش به هر مسئله کوچکی به دامن رادیکال‌ترین اپوزیسیون خارج کشور پناه ببرد که اگر بُرد، قبل از خروج از حاکمیت از اصلاحات خروج کرده است. اگر این شخصیت خط خطی و خدشه‌دار شود ما نمی‌توانیم با مردم رابطه برقرار کنیم. ما اول باید بگوییم چیستیم و کیستیم. نمی‌توانیم در عین حال همه کس و همه چیز باشیم.»

با این اوصاف، این نظام و شورای نگهبان نیستند که باید توجیه کنند چرا مهر فقدان شایستگی و صلاحیت بر پیشانی هرزه‌کاران سیاسی و فرهنگی می‌زنند بلکه آنها هستند که باید توضیح دهند چرا تا این حد سقوط کرده‌اند؟ هنگامی که روزنامه زن با بیوه پهلوی مصاحبه کرد، حمل بر تصادف شد اما این تصادف عمق پیدا کرد تا جایی که مدیر روزنامه به اذعان خود در مصاحبه با روزنامه شرق، سر مزار(!) شاه در مصر رفت و «بازدید ما از مسجد رفاعی چند روز قبل از یکی از مراسم‌هایی که مربوط به شاه می‌شد؛ حالا یا تولد یا فوت او بود. یکی از افراد سلطنت‌طلب هم آمده بود تا آنجا را برای مراسم آماده کند.» همین آقازاده مبتذل هنگامی که برای اجرای محکومیت خود به زندان رفت، در آنجا به تصریح خود «دوستان خوب بهایی و سازمان مجاهدین خلقی»‌ پیدا کرد. او حالا یک ماه مانده به انتخابات، عازم آمریکا شده است؛ به سیاق برادر رابین‌هود(!) خود که هنگام اقامت در لندن به دنبال رایزنی‌ برای تشدید تحریم‌ها و فشار علیه دولت وقت از طریق ناراضی کردن مردم بود. بیراه نبود که روزنامه لس‌آنجلس تایمز مهر ماه 1388- یک سال و نیم قبل از اینکه هیلاری کلینتون از تحریم‌های فلج‌کننده رونمایی کند- گزارش داد نمایندگان رهبران جنبش سبز در نشست مقامات آمریکایی با اپوزیسیون می‌گویند تحریم‌ها باید تشدید شود اما نه به صورت تدریجی که مانند واکسن عمل کند بلکه دفعی باید فلج‌کننده باشد!

در سقوط این طیف همین بس که از یک سو سیمای زشت آمریکا را بزک می‌کنند- در حالی که آمریکا حتی به دکتر محمد مصدق سکولار و ناسیونالیست غیرمذهبی هم رحم نکرد- و از سوی دیگر به اعتبار پیشه کردن راهبرد کلی قانون‌شکنی و معارضه با قانون، هرج و مرجی را ترویج می‌کنند که ذاتا مطلوب آمریکا و صهیونیسم مسیحی در ایران است. مگر مثلث صهیونیسم مسیحی غیر از استراتژی «بی‌ثبات‌سازی» ایران را پیگیری می‌کنند و مگر بسترسازی برای عبور از قانون و رونق هرج و مرج جز به بی‌ثباتی و ناامنی و تضعیف اقتدار ملی می‌انجامد؟! ماجرای تیر 78 و آن آشوب 8 ماهه سال 88 تنها نمونه‌هایی از کار ویژه این جماعت ضد ایران است وگرنه رسانه‌ها و سخنوران این طیف در داخل و خارج هر روز و هر ساعت به امر تشویش اذهان به عنوان مقدمه اضطراب و اغتشاش و آشفتگی عمومی مشغولند. اگر بن‌مایه جنگ نرم دشمن، فرسایش ایمان و اراده و امید و روحیه ملت و تزریق روحیه حیرت و تردید و خود کم‌پنداری و احساس حقارت است، این جماعت در خط مقدم چنین جنگی قرار دارند. همه امید دشمنان ایران- و نه فقط انقلاب اسلامی- به این جماعت بدکاره و «آسان و ارزان معامله‌کن» است چنان‌که روزنامه وال استریت ژورنال چند روز پیش به صراحت نوشت «تمام امید غرب با رد صلاحیت اصلاح‌طلبان نابود می‌شود» و «با این رد صلاحیت، نزاع سیاسی و دعوای بزرگی در ایران در راه است. این غربالگری نامزدها تمام امیدهای غرب را تباه می‌سازد»! مگر آمریکا و غرب قرار است در قبال ایران چه کاری بکنند؟ آنها دنبال اصلاحات راستین در ایرانند که عربستان و قطر و بحرین و... را تبدیل به مرکز اختناق و سرکوب و تعطیلی انتخابات کرده‌اند؟ یا دنبال امنیت و صلح هستند که اکنون غرب آسیا کانون جنگ و ناامنی و جنایت و ترور شده است؟

افراطیونی که از عنوان اصلاح‌طلبی مسجد ضرار ساختند و آن را پوششی برای خوردن و فرسودن  موریانه‌وار بنیان‌های اقتدار و امنیت و پیشرفت ملی کردند، ناقلان ویروس خطرناک HIV در عرصه سیاست هستند و به هر مدیریت و صاحب‌منصبی نزدیک شوند، بی‌تردید آن مدیریت و مدیر آن را تباه می‌کنند. این جماعت با گستاخی از دولت به عنوان «رحم اجاره‌ای اصلاح‌طلبان» یاد کردند و در حالی که حداقل در 10 انتخابات اخیر مجلس، ریاست‌جمهوری و شورای شهر با ناکامی و عدم اقبال مردم مواجه شده‌اند، همین حالا دولت و رئیس‌جمهور را تهدید می‌کنند اگر ما به مجلس رفتیم که هیچ، اما اگر مجلس به ما نرسد، روحانی اولین رئیس‌جمهور یک دوره‌ای خواهد بود! آنها خود بهتر از هر کس می‌دانند که با اقتصاد و  سیاست خارجی دولت در این 30 ماهه چه کرده‌اند و حالا با گروگان گرفتن ناکامی اقتصادی دولت می‌خواهند روحانی را به رادیکالیسم و تقابل با قانون تحریک کنند، شاید از این طریق برای خود حاشیه امنیت و مجرای نفوذ  و مهره‌چینی بیشتر فراهم کردند. آنها برای «دارا»ی دولت اعتدال بدتر از جانوسیار و ماهیار هستند، چه اینکه در سوابق خود از هیچ وطن‌فروشی و جفا و خیانتی دریغ نکرده‌اند. آنها همان‌گونه که روحانی 23 تیر 78 گفت مزدور دشمنند و با مزدور دشمن باید با شدت و غلظت رفتار کرد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *