سلام بر نور/ بر عرش و زمین شمس درخشان آمد
تا نام شما برده می شود،
چراغ های صلوات، در جان لحظه ها فروزان می شوند.
تا فضیلتی از شما گفته می شود،
دل ها از بوی گل محمدی زنده می شوند.
یاد نویدبخش تو، درب های صبح را به روی ما می گشاید.
قرآن تو، نزدیکترین راه رهایی است
و نهج الفصاحهات، پاکترین مبحث بندگی.
قرآن، معجزه ای است که از دست های روشن شمابه ما رسید
و مرهمی شد بر داغ های همه روزه بشریت.
نهج الفصاحه، سرزمین پهناور دوستی است،
زمزمه های بهاری گنجشکان بر درخت است
که روبه روی لحظات خستگی انسان، قد می کشد.
دنیا، شاداب و جوان می ماند؛
اگر سطری از اندرزهای تو را به کار بندد؛
هم چنانکه منبر و مسجد و مأذنه از ذکر و نام تو فعال مانده اند.
یا رسول اللّه صلی الله علیه وآله ، تو را نشناخته ایم
و فقط می دانیم که نامت بر همه کائنات ترجیح دارد.
چگونه می توان شعاع دایره خوبی هایت را ترسیم کرد؟
«مدینه» با آن عظمتش، هیچگاه ادعا نمی کند که تو را شناخته است.
چگونه در خیال خام دنیا، رفتاری برای هم اعصار می گنجید؟
یا نبی اللّه صلی الله علیه وآله !
مگر می توان بر سنت شریف تو بوسه نزد؛
حال آنکه پاسخگوی تمام نیازهای روز است؟!
این درست که تو را نشناخته ایم
اما همه هستی ما از احترام به نامت
که بیت بیت، قصیده های روشن در دل ها می کاری
و نور می پاشی در چشم های خاک.
در هفدهم ربیع الاول سالی که «عام الفیل»نامیده می شد ، جهان هستی مشتاقانه پذیرای قدوم مبارکش شد.
در آن سال ابرهه و لشگر پیل سوارش متکبرانه و جاهلانه به کعبه حمله ورشدند و البته سزای خود را از طریق پرندگان کوچک،ابابیل،دیده بودند. حالا وقت آن رسیده بود که بزرگ ترین بنده خدا بیاید و با نور وجودش ظلمت جهل و تکبر را برای همیشه از بین ببرد. مهربانیِ بی اندازه پروردگار موجب شده بود که در مقابل همه خیره سری ها رحمت گسترده اش نازل شود.
میلاد پرشکوه آخرین پیامبر خدا ،محمدبن عبدالله ،بود که از شیرینترین روزهای تاریخ بشریت است. برکتهای بیپایان مولود این روز برای رهایی و وارستگی انسان چنان بود که نشانههای آشکار ، اما پررمز و راز آن ، همزمان با طلوع خورشید وجودش نمایان شد. فروریختن چهارده (!) کنگره از کاخی که نماد گردنکشی و به بردگی گرفتن بندگان خدا بود ، خاموشی آتشکدهای که قرنهای متمادی فروزان بود و دهها حادثه مشابه دیگر ، نوید بخش پایان رنجهای جانکاه بشر بود .
او آمد تا در ادامه وبرای اتمام رسالت پیامبران پیشین ، آدمیان را با گوهر وجود خویش و نیز حقیقت جهان هستی آشنا کند ، به آنان بباوراند که تنها راه خوشبختی رهانیدن خود از اسارت همه قدرتهای غیرخدایی و دل دادن به خواست پروردگار است.
او بندگی غیرخدا را توهین به کرامت انسانی و فروکاستن شأن موجودی میدانست که خلیفه محبوب پروردگار و مسجود فرشتگان مقرب است و میخواست تا با پرورش استعدادهای عقلانی و عاطفی بشر ، او را به جایگاه مطلوب و موعود برساند و در یک کلام ، به تعبیر قرآن ، بارهای گران را از دوش وی بردارد و زنجیر از پای او بگشاید وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأغْلالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ. این آموزهها و پیامها چنان راهگشا و نجات بخش بوده و هست که با وجود آن ، دیگر نیازی به تکرار وحی نیست و همین است رمز ختم نبوت.
پایان یافتن ارسال رسل و انزال کتب نه به آن معنا بود که بشریت آن دوران به آنچه شایسته است ، دست یافته بود و نه به این معنا که لطف و رحمت بیانتهای خالق بر بندگانش پایان گرفته است ؛ حقیقت این بود که «اگر در خانه کس است یک حرف بس است».