امپراتوری ایران، هلال شیعه و باز هم کیسنیجر
خبرگزاری میزان - نخستین بار موضوع تحقق دوباره امپراتوری ایران باستان در سال 1385 و از سوی تئوریسین مشهور و معروف و پیر کارکشته سیاست خارجه آمریکا مطرح شد.
به گزارش گروه سیاسی هنری کیسینجر را قطعاً می شناسید و نامش به گوشتان آشناست. او اکنون بالای 90 سال سن دارد اما همچنان نظریه ها و توصیه هایش برای دولتمردان آمریکا اهمیت ویژه دارد و در بسیاری مواقع دکترین ایالات متحده را می نویسد.
1923 ،سال تولد او در آلمان است. او یک یهودی است و خانواده کیسینجر با قدرت گرفتن هیلتر در سال ۱۹۳۸ میلادی در هنگامه جنگ جهانی دوم از آلمان به آمریکا مهاجرت کردند.
مشاور امنیت ملی و سپس وزیر امور خارجه دولت نیكسون شد؛در كابینه جرالد فورد هم حضور داشت.
كیسینجر از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۷میلادی به عنوان یك عامل محوری در سیاست خارجی آمریكا به اجرای سیاست تشنج زدایی پرداخت. وی مدافع حكومت های ضد كمونیسم در آمریكای لاتین بود و با دخالت در براندازی سالوادور آلنده رئیس جمهور منتخب مردم شیلی موافق بود و البته همین كار را هم كرد.
کیسینجر پیش از انقلاب به شدت موافق گسترش همکاری با رژیم شاه در همه زمینه ها به ویژه انرژی هسته ای بود. سال ها پیش از این،هنگامی كه هنری كیسینجر منشی ویژه دولت جرالد فورد رئیس جمهوری وقت آمریكا بود،تاكید داشت: تولید قدرت هسته ای دو امكان برای ایران فراهم می سازد؛ هم نیازهای رشد اقتصادی ایران را تامین می كند و هم نفت ایران برای صادرات بیشتر و یا برای تبدیل به پتروشیمی باقی می ماند.
اما هم اكنون این پیر كاركشته سیاست خارجی آمریكا دیدگاه ها و نظرات تندی علیه ایران دارد. به خصوص درباره فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران و البته نفوذ و تأثیر گذاری ایران در منطقه.
کیسینجر پیش از این هم علیه ایران مواضع خود را بیان کرده و دستورات لازم برای چگونگی برخورد با انقلاب اسلامی را به دولتمردان خود داده است اما در این مقطع یعنی سال 1385 موضوع تازه ای را مطرح می کند که باعث اتفاقات بعدی می شود. وی با نوشتن مقاله ای در روزنامه واشنگتن پست تاكید كرده بود:نباید گذاشت رویای امپراتوری ایران تحقق یابد.
وی در این مقاله كه با عنوان «گامهای بعدی در قبال ایران» به چاپ رسانده اذعان داشته است:نمی توان به ایران اجازه داد رویای حكومت امپراتوری به منطقه ای را تحقق بخشد كه برای سایر مردم دنیا بسیار اهمیت دارد.
طراح كودتا علیه آلنده می گوید: نباید اجازه داد حكومت ایران بر خاورمیانه مسلط شود،آمریكا باید هر گزینه شرافتمندانه ای را بكاود.
هدف او در چنین تحلیلهایی تشدید ایرانهراسی در میان مردم و سران کشورهای منطقه بود.
بحث امپراتوری ایران در منطقه باز شد و بر سر زبان ها افتاد. سران کشورهای منطقه نسبت به این موضوع حساسیت نشان دادند، یواش یواش موجی علیه ایران آغاز شد و ایران هراسی و ایران ستیزی سرلوحه کار سران دولت های مرتجع منطقه شد. همان چیزی که آمریکایی ها می خواستند، اتفاق افتاد.
این روند از سوی هنری کیسینجر با همراهی رسانه های آمریکا همچنان ادامه داشت. هر گاه او مقاله ای در روزنامه ای مانند واشنگتن پست درباره ایران می نوشت به موضوع تحقق امپراتوری ایران در منطقه اشاره می کرد و از خطرات آن می گفت.
محافل سخنرانی و مصاحبه های او با رسانه های دیداری و شنیداری هم به همین موضوع می پرداخت. تکرار این مسئله به یک موضوع مهم تبدیل شد. اما گام بعدی این بود که نه تنها موضوع امپراتوری ایران باستان، بلکه مسئله قومیت های مذهبی مطرح شود.
هنری کیسینجر یهودی حامی سرسخت اسرائیل که هر نظریه و تئوری او در منطقه در راستای حمایت از رژیم صهیونیستی است، این بار موضوع بازگشت امپراتوری ایران باستان را به شیعه ارتباط داد.
«کیسینجر»شهریور ماه ۱۳۹۳ بار دیگر امپراتوری ایران را مطرح کرد، او این بار در گفتوگو با رادیو «انپیآر» ایران را تهدیدی بزرگتر از داعش خواند که اکنون خاورمیانه شاهد شکلگیری یک کمربند شیعی از تهران تا بیروت است، که این فرصتی برای احیای امپراتوری پارس را به ایران داده است.
سیاستی که آمریکا با برنامه ریزی هنری کیسنیجر علیه ایران آغاز کرده بود شاید در ظاهر، اینگونه نشان می دهد که باز گشت و تحقق امپراتوری ایران با تفکر شیعه اتفاق بزرگی است، این سخن آنقدر تکرار شد که در داخل هم برخی به چنین نظری رسیدند و متأسفانه همگام به نظریه هنری کیسینجر سخن گفتند.
یکی از مقامات دولتی در همایشی با عنوان «هویت ایرانی» گفته بود؛ «امپراتوری ایران به پایتختی بغداد، مانند گذشته در طول تاریخ احیا شده است » واکنشها به شدت از خارج به این اظهارنظر آغاز شد. رئیس مجلس که به چند کشور عربی منطقه سفر کرده بود با پرسشهای زیاد خبرنگاران عربی روبرو شد.
پروژه کیسینجر در میان کشورهای منطقه به ویژه سران آنها کلید خورده بود و این هراس در دل آنها ایجاد شده بود که جمهوری اسلامی ایران واقعاً در پی تحقق امپراتوری خود با محوریت شیعه است. در حالی که چنین موضوعی واقعیت نداشته و تنها توطئه ای است تا بین ایران و کشورهای همسایه اختلافات مذهبی ایجاد شود.
جمهوری اسلامی خود به خوبی می داند که چنین مواضعی جایگاه ایران را در منطقه نه تنها تقویت نمی کند بلکه تخریب آن را در پی خواهد داشت.برای همین بود که نظریه کیسنیجر به شدت بزرگنمایی شد تا افکار عمومی مردم منطقه هم درگیر آن شوند و با سران سران خود همراهی کنند.
وزیر خارجه اسبق آمریکا تیری که سال ها پیش از زه کمان خود رها کرده بود توانست به هدف بخورد. سیاست بر این بود که پس از آن که کشورهای عربی منطقه به این باور رسیدند، تلاش های خود را علیه ایران با حمایت آمریکا در منطقه شدت بخشند.
اکنون واژه تحقق امپراتوری ایران به تشکیل هلال شیعی در منطقه تبدیل شده است که با محوریت جمهوری اسلامی ایجاد خواهد شد.
به این سخن توجه کنید تا سپس بگویم از کیست؛«اگر نیروهای آمریکایی پیش از این که بغداد دارای امنیت کامل شود عقبنشینی کنند، دولت عراق از سوی افراطیون از هر ناحیهای با تهاجم روبرو میشود و ما باید در انتظار یک نبرد قرون وسطایی میان افراطیون شیعی و بنیادگرایان سنی تحت حمایت القاعده و حامیان رژیم سابق عراق باشیم. موجی از خشونت سراسر عراق را فرا میگیرد و تمام منطقه به دامن کشمکش سقوط میکند.»
جورج بوش رئیس جمهوری وقت آمریکا این سخنان را در بر زبان رانده است. هنگامی که عراق در اشغال آمریکایی ها بود.
مایکل هرش نویسنده نیوزویک نیز چنین اعتقادی دارد و در یادداشتی در این نشریه می نویسد؛ «طی یکسری تحرکات فوقالعاده، وزیر خارجه خانم رایس و سایر مقامات، ایالات متحده در جستوجوی ایجاد جبههای متحد از رژیمهای سنی عرب منطقه و اسرائیل علیه ایران شیعی به عنوان بخشی از رویکرد ستیزهجویانه جدید در قبال تهران هستند.
و اکنون که بحران های منطقه ای شکل گرفته است، تحقق آن بحران سازی از سوی هنری کیسینجر در منطقه است.
ایران هراسی، ایران ستیزی و سپس شیعه ستیزی در دستور کار آمریکا قرار گرفته است. ابزار آمریکا هم سران کشورهای مرتجع منطقه هستند.
جنگ خانمانسوزی که در سوریه آغاز شده و پنجمین سال خود را سپری می کند، از همین جنس است.
در عراق سال ها پیش از این و پس از حمله آمریکا به عراق شیعه ستیزی آغاز شد و پس از خروج نیروهای اشغالگر آمریکایی از این کشور، بر آن دامن زده شد و اکنون شاهد تشدید حضور نیروهای تروریستی تکفیری در این کشور هستیم.
حمله ارتش عربستان و تشکیل ائتلاف ضد یمنی هم در راستای همان پروژه هنری کیسنیجر انجام شده و بیش از 9 ماه است که مردم مظلوم این کشور زیر باران بمب های آمریکایی هستند که از سوی رژیم سعوی بر سر آنها فرو می ریزد.
اما باید در نظر داشت که ایران در پی چنین تفکری نیست چرا که حمایت از مسلمانان از هر فرقه ای که باشند از سیاست های راهبردی جمهوری اسلامی است.نمونه بارز آن حمایت قاطع و روشن ایران از مردم مظلوم فلسطین است که سنی هستند. پس برای ایران شیعه و سنی تفاوتی نمی کند.
رفتار و عملکرد ایران هم در منطقه این ادعا را اثبات کرده است. حتی اکنون که ایران در سوریه حضور دارد و از مردم این کشور حمایت می کند، اکثر جمعیت آن را سنی ها تشکیل می دهند.
رئیس جمهوری کشورمان هم در کنفرانس وحدت اسلامی که روز گذشته با سخنرانی ایشان آغاز شد به همین نکته اشاره کرد و گفت؛ «ما نه هلال شیعه و نه هلال سنی داریم ما یک بدر اسلامی داریم همه مسلمانان در دنیایی هستیم که در کنار هم باید متحد باشیم.»
طرح هایی که از سوی آمریکا با محوریت تئوری های کیسنیجر عملیاتی می شود، در پی آن است تا کشورهای منطقه تجزیه شوند.
هنری کیسینجر در کتاب اخیرش تحت عنوان «نظام جهانی» نوشته است؛«گروه های درگیر در منطقه که از سوی کشورهایی در داخل منطقه حمایت می شوند، و البته از خارج از خاورمیانه نیز حمایت دریافت می کنند، باعث خواهند شد، درگیری ها در دو کشور عراق و سوریه به اوج خود برسد، و این درگیریها علاوه بر برهم زدن اوضاع در این دو کشور باعث گسست اوضاع در دیگر کشورهای همسایه خواهد شد.»
وی در بخش دیگری از کتاب خود نوشته است:«اگر دو کشور همسایه سوریه و عراق را قلب جهان عرب بدانیم و این دو کشور نتوانند نظام مشروعی را برپا کنند و نتوانند بر همه خاک خود سلطه یابند ، به آن معنی است که به زودی در منطقه باید منتظر رویداد تسویه حساب منطقه باشیم، تسویه حسابی شبیه به آن چه در جنگ جهانی اول روی داد باشیم، البته منظورم نظام «سایکس پیکو» است و منطقه خاورمیانه از نو با این نظام روبه رو خواهد شد، از این رو نزاع در سوریه و عراق و مناطق اطراف آن اکنون به نمادی تبدیل شده است تا این واقعیت شوم بار دیگر تکرار شود و دولت ها براساس واحد های کوچک تر قبیله ای و طایفه ای تجزیه خواهند شد.»
محمد صفری -
انتهای پیام/
1923 ،سال تولد او در آلمان است. او یک یهودی است و خانواده کیسینجر با قدرت گرفتن هیلتر در سال ۱۹۳۸ میلادی در هنگامه جنگ جهانی دوم از آلمان به آمریکا مهاجرت کردند.
مشاور امنیت ملی و سپس وزیر امور خارجه دولت نیكسون شد؛در كابینه جرالد فورد هم حضور داشت.
كیسینجر از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۷میلادی به عنوان یك عامل محوری در سیاست خارجی آمریكا به اجرای سیاست تشنج زدایی پرداخت. وی مدافع حكومت های ضد كمونیسم در آمریكای لاتین بود و با دخالت در براندازی سالوادور آلنده رئیس جمهور منتخب مردم شیلی موافق بود و البته همین كار را هم كرد.
کیسینجر پیش از انقلاب به شدت موافق گسترش همکاری با رژیم شاه در همه زمینه ها به ویژه انرژی هسته ای بود. سال ها پیش از این،هنگامی كه هنری كیسینجر منشی ویژه دولت جرالد فورد رئیس جمهوری وقت آمریكا بود،تاكید داشت: تولید قدرت هسته ای دو امكان برای ایران فراهم می سازد؛ هم نیازهای رشد اقتصادی ایران را تامین می كند و هم نفت ایران برای صادرات بیشتر و یا برای تبدیل به پتروشیمی باقی می ماند.
اما هم اكنون این پیر كاركشته سیاست خارجی آمریكا دیدگاه ها و نظرات تندی علیه ایران دارد. به خصوص درباره فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران و البته نفوذ و تأثیر گذاری ایران در منطقه.
کیسینجر پیش از این هم علیه ایران مواضع خود را بیان کرده و دستورات لازم برای چگونگی برخورد با انقلاب اسلامی را به دولتمردان خود داده است اما در این مقطع یعنی سال 1385 موضوع تازه ای را مطرح می کند که باعث اتفاقات بعدی می شود. وی با نوشتن مقاله ای در روزنامه واشنگتن پست تاكید كرده بود:نباید گذاشت رویای امپراتوری ایران تحقق یابد.
وی در این مقاله كه با عنوان «گامهای بعدی در قبال ایران» به چاپ رسانده اذعان داشته است:نمی توان به ایران اجازه داد رویای حكومت امپراتوری به منطقه ای را تحقق بخشد كه برای سایر مردم دنیا بسیار اهمیت دارد.
طراح كودتا علیه آلنده می گوید: نباید اجازه داد حكومت ایران بر خاورمیانه مسلط شود،آمریكا باید هر گزینه شرافتمندانه ای را بكاود.
هدف او در چنین تحلیلهایی تشدید ایرانهراسی در میان مردم و سران کشورهای منطقه بود.
بحث امپراتوری ایران در منطقه باز شد و بر سر زبان ها افتاد. سران کشورهای منطقه نسبت به این موضوع حساسیت نشان دادند، یواش یواش موجی علیه ایران آغاز شد و ایران هراسی و ایران ستیزی سرلوحه کار سران دولت های مرتجع منطقه شد. همان چیزی که آمریکایی ها می خواستند، اتفاق افتاد.
این روند از سوی هنری کیسینجر با همراهی رسانه های آمریکا همچنان ادامه داشت. هر گاه او مقاله ای در روزنامه ای مانند واشنگتن پست درباره ایران می نوشت به موضوع تحقق امپراتوری ایران در منطقه اشاره می کرد و از خطرات آن می گفت.
محافل سخنرانی و مصاحبه های او با رسانه های دیداری و شنیداری هم به همین موضوع می پرداخت. تکرار این مسئله به یک موضوع مهم تبدیل شد. اما گام بعدی این بود که نه تنها موضوع امپراتوری ایران باستان، بلکه مسئله قومیت های مذهبی مطرح شود.
هنری کیسینجر یهودی حامی سرسخت اسرائیل که هر نظریه و تئوری او در منطقه در راستای حمایت از رژیم صهیونیستی است، این بار موضوع بازگشت امپراتوری ایران باستان را به شیعه ارتباط داد.
«کیسینجر»شهریور ماه ۱۳۹۳ بار دیگر امپراتوری ایران را مطرح کرد، او این بار در گفتوگو با رادیو «انپیآر» ایران را تهدیدی بزرگتر از داعش خواند که اکنون خاورمیانه شاهد شکلگیری یک کمربند شیعی از تهران تا بیروت است، که این فرصتی برای احیای امپراتوری پارس را به ایران داده است.
سیاستی که آمریکا با برنامه ریزی هنری کیسنیجر علیه ایران آغاز کرده بود شاید در ظاهر، اینگونه نشان می دهد که باز گشت و تحقق امپراتوری ایران با تفکر شیعه اتفاق بزرگی است، این سخن آنقدر تکرار شد که در داخل هم برخی به چنین نظری رسیدند و متأسفانه همگام به نظریه هنری کیسینجر سخن گفتند.
یکی از مقامات دولتی در همایشی با عنوان «هویت ایرانی» گفته بود؛ «امپراتوری ایران به پایتختی بغداد، مانند گذشته در طول تاریخ احیا شده است » واکنشها به شدت از خارج به این اظهارنظر آغاز شد. رئیس مجلس که به چند کشور عربی منطقه سفر کرده بود با پرسشهای زیاد خبرنگاران عربی روبرو شد.
پروژه کیسینجر در میان کشورهای منطقه به ویژه سران آنها کلید خورده بود و این هراس در دل آنها ایجاد شده بود که جمهوری اسلامی ایران واقعاً در پی تحقق امپراتوری خود با محوریت شیعه است. در حالی که چنین موضوعی واقعیت نداشته و تنها توطئه ای است تا بین ایران و کشورهای همسایه اختلافات مذهبی ایجاد شود.
جمهوری اسلامی خود به خوبی می داند که چنین مواضعی جایگاه ایران را در منطقه نه تنها تقویت نمی کند بلکه تخریب آن را در پی خواهد داشت.برای همین بود که نظریه کیسنیجر به شدت بزرگنمایی شد تا افکار عمومی مردم منطقه هم درگیر آن شوند و با سران سران خود همراهی کنند.
وزیر خارجه اسبق آمریکا تیری که سال ها پیش از زه کمان خود رها کرده بود توانست به هدف بخورد. سیاست بر این بود که پس از آن که کشورهای عربی منطقه به این باور رسیدند، تلاش های خود را علیه ایران با حمایت آمریکا در منطقه شدت بخشند.
اکنون واژه تحقق امپراتوری ایران به تشکیل هلال شیعی در منطقه تبدیل شده است که با محوریت جمهوری اسلامی ایجاد خواهد شد.
به این سخن توجه کنید تا سپس بگویم از کیست؛«اگر نیروهای آمریکایی پیش از این که بغداد دارای امنیت کامل شود عقبنشینی کنند، دولت عراق از سوی افراطیون از هر ناحیهای با تهاجم روبرو میشود و ما باید در انتظار یک نبرد قرون وسطایی میان افراطیون شیعی و بنیادگرایان سنی تحت حمایت القاعده و حامیان رژیم سابق عراق باشیم. موجی از خشونت سراسر عراق را فرا میگیرد و تمام منطقه به دامن کشمکش سقوط میکند.»
جورج بوش رئیس جمهوری وقت آمریکا این سخنان را در بر زبان رانده است. هنگامی که عراق در اشغال آمریکایی ها بود.
مایکل هرش نویسنده نیوزویک نیز چنین اعتقادی دارد و در یادداشتی در این نشریه می نویسد؛ «طی یکسری تحرکات فوقالعاده، وزیر خارجه خانم رایس و سایر مقامات، ایالات متحده در جستوجوی ایجاد جبههای متحد از رژیمهای سنی عرب منطقه و اسرائیل علیه ایران شیعی به عنوان بخشی از رویکرد ستیزهجویانه جدید در قبال تهران هستند.
و اکنون که بحران های منطقه ای شکل گرفته است، تحقق آن بحران سازی از سوی هنری کیسینجر در منطقه است.
ایران هراسی، ایران ستیزی و سپس شیعه ستیزی در دستور کار آمریکا قرار گرفته است. ابزار آمریکا هم سران کشورهای مرتجع منطقه هستند.
جنگ خانمانسوزی که در سوریه آغاز شده و پنجمین سال خود را سپری می کند، از همین جنس است.
در عراق سال ها پیش از این و پس از حمله آمریکا به عراق شیعه ستیزی آغاز شد و پس از خروج نیروهای اشغالگر آمریکایی از این کشور، بر آن دامن زده شد و اکنون شاهد تشدید حضور نیروهای تروریستی تکفیری در این کشور هستیم.
حمله ارتش عربستان و تشکیل ائتلاف ضد یمنی هم در راستای همان پروژه هنری کیسنیجر انجام شده و بیش از 9 ماه است که مردم مظلوم این کشور زیر باران بمب های آمریکایی هستند که از سوی رژیم سعوی بر سر آنها فرو می ریزد.
اما باید در نظر داشت که ایران در پی چنین تفکری نیست چرا که حمایت از مسلمانان از هر فرقه ای که باشند از سیاست های راهبردی جمهوری اسلامی است.نمونه بارز آن حمایت قاطع و روشن ایران از مردم مظلوم فلسطین است که سنی هستند. پس برای ایران شیعه و سنی تفاوتی نمی کند.
رفتار و عملکرد ایران هم در منطقه این ادعا را اثبات کرده است. حتی اکنون که ایران در سوریه حضور دارد و از مردم این کشور حمایت می کند، اکثر جمعیت آن را سنی ها تشکیل می دهند.
رئیس جمهوری کشورمان هم در کنفرانس وحدت اسلامی که روز گذشته با سخنرانی ایشان آغاز شد به همین نکته اشاره کرد و گفت؛ «ما نه هلال شیعه و نه هلال سنی داریم ما یک بدر اسلامی داریم همه مسلمانان در دنیایی هستیم که در کنار هم باید متحد باشیم.»
طرح هایی که از سوی آمریکا با محوریت تئوری های کیسنیجر عملیاتی می شود، در پی آن است تا کشورهای منطقه تجزیه شوند.
هنری کیسینجر در کتاب اخیرش تحت عنوان «نظام جهانی» نوشته است؛«گروه های درگیر در منطقه که از سوی کشورهایی در داخل منطقه حمایت می شوند، و البته از خارج از خاورمیانه نیز حمایت دریافت می کنند، باعث خواهند شد، درگیری ها در دو کشور عراق و سوریه به اوج خود برسد، و این درگیریها علاوه بر برهم زدن اوضاع در این دو کشور باعث گسست اوضاع در دیگر کشورهای همسایه خواهد شد.»
وی در بخش دیگری از کتاب خود نوشته است:«اگر دو کشور همسایه سوریه و عراق را قلب جهان عرب بدانیم و این دو کشور نتوانند نظام مشروعی را برپا کنند و نتوانند بر همه خاک خود سلطه یابند ، به آن معنی است که به زودی در منطقه باید منتظر رویداد تسویه حساب منطقه باشیم، تسویه حسابی شبیه به آن چه در جنگ جهانی اول روی داد باشیم، البته منظورم نظام «سایکس پیکو» است و منطقه خاورمیانه از نو با این نظام روبه رو خواهد شد، از این رو نزاع در سوریه و عراق و مناطق اطراف آن اکنون به نمادی تبدیل شده است تا این واقعیت شوم بار دیگر تکرار شود و دولت ها براساس واحد های کوچک تر قبیله ای و طایفه ای تجزیه خواهند شد.»
محمد صفری -
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *