پوتین هم بدل دارد؟
خبرگزاری میزان - شاید شنیده یا خوانده باشید که برخی از سران کشورهای جهان که اتقاقاً دیکتاتور هم بوده اند برای خود بدل داشته اند، بدلی که در برخی جاها به جای جنس اصلی حاضر می شد، تا مبادا همان جنس اصلی اتفاقی برایش بیفتد یا ترور شود یا هر چیز دیگری.
به گزارش گروه بین الملل درباره هیتلر هم می گویند او برای خودش بدل داشته است حتی ادعا می کنند، آنکه کشته شده هیتلر نبوده است بلکه بدل او بوده که کشته شد و از سرنوشت آدولف هیتلر دیکتاتور و رهبر آلمان نازی اطلاع دقیقی در دست نیست.
بودند و هستند سران دیگری که بدل دارند و از آنها استفاده می کنند. یکی دیگر از آنهایی که گفته می شود برای خود بدل داشته است، رهبر سابق کره شمالی کیم یونگ ایل است. او اکنون در قید حیات نیست اما هنگامی که بیل کیلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا در سال 1388 به کره شمالی رفت تا دو خبرنگار آمریکایی را که در کره شمالی زندانی بودند با خود به آمریکا برگرداند، می گویند که او با کیم یونگ ایل واقعی دیدار نکرده بلکه با بدل او دیدار کرده است.
به اعتقاد کارشناسان، همه تصاویر مربوط به رهبر کره شمالی واقعی نبوده و شماری از آنها متعلق به بازیگر نقش بدل وی است. در آن زمان رهبر کره شمالی از بیماری رنج می برد و برای این که بیماری او آشکار نشود، برای برنامه ها، بازدیدها و دیدارها از بدل استفاده می کردند.
در میان سرانی که برای خود بدل ساخته بود، صدام زبانزد بود. او چندین بدل داشت، که در بسیاری از برنامه های کاری خود از آنها بهره می برد. ترس از ترور و کشته شدن از دلایل اصلی صدام برای استفاده از بدل بود.
دیکتاتور عراق زمانی هم که دستگیر شد آزمایش های زیادی بر روی او انجام دادند تا متوجه بشوند که او صدام واقعی است نه جعلی، چون او چندین بدل داشت که آمریکایی ها احتمال می دانند فردی که دستگیر شده صدام واقعی نباشد.
بر اساس ادعا و گفته های آمریکایی ها پس از انجام آززمایش های دی ان ای و دیگر آزمایش ها، تأیید شد که فرد دستگیر شده صدام است اما باز هم نمی توان بر روی ادعای آمریکایی ها حساب باز کرد.
یکی از بدل های صدام به نام ميخائيل رمضان، معلم سادهاي بود كه به خاطر شباهت شگفتيآورش به صدام، از سوی يكي از نزديكانش به حزب بعث معرفي ميشود. او توسط يك جراح آلماني به نام دكتر «هلموت ريدل» تحت عمل جراحي پلاستيك قرار ميگيرد تا كوچكترين تفاوتهاي صورتش با صدام اصلاح شود. ميخائيل رمضان با اين شباهت توانست 19 سال نقش صدام را در عرصههاي اجتماعي، سياسي و نظامي بازي كند. او در كتاب خاطرات خود اسرار زيادي را فاش ميكند.
صدام در زمان جنگ با ایران برای روحیه دادن به نیروهای ارتش بعث در جبهه ها حاضر می شد و عکس ها و فیلم های زیادی از خود منتشر می کرد، اما در واقع او صدام نبود بلکه بدل صدام بود که جرأت می کرد در جبهه های جنگ و میان سربازانش حاضر و ظاهر شود.
میخاییل رمضان در خاطراتش نوشته است؛ در دههء هفتاد ميلادي، با ورود صدام به صحنهء سياست عراق به عنوان شوراي فرماندهي انقلاب و معاون احمد حسنالبكر، به تدريج دچار گرفتاري شديدي شدم. اين مسئله به خاطر شباهت زيادي بود كه ميان من و صدام وجود داشت و به حد همشكلي ميرسيد. من در سال 1944 در يك خانوادهء متوسط در كربلا به دنيا آمدم. مرحوم پدرم در سال 1975 از دنيا رفت. او معلم و من به عنوان تنها فرزند او تا سال 1979 به اين شغل اشتغال داشتم.
در هر مجلسي كه در كربلا وارد ميشدم، همه لب از سخن ميبستند و نگاههاي همراه با ترسشان جلب من ميشد؛ تا اينكه يك نفر از افراد حاضر كه مرا ميشناخت، به اطلاع آنها ميرساند كه من صدام نيستم؛ بلكه «ميخائيل رمضان» ام.
دردها و رنجهاي من هنگامي بيشتر شد كه تلويزيون به انحصار صدام درآمد و به مناسبت ديدار از روستاها، مدارس، خانهها، بيمارستانها و شركت در كنفرانسها، انجام ملاقاتها به طور دائم در صحنه تلويزيون حاضر شد. عبارت «جناب معاون» ديگر نقل محافل خاص و عام شده بود و موضوع مشباهت با او براي من به يك مشكل واقعي تبديل گشته بود. اولين گام در اين راه، توسط «اكرم سالم الكيلاني»، شوهر خواهرم، برداشته شد. او عضو حزب بعث و كارمند دون پايهاي بود كه براي ارضاي تمايلات نفساني و جلب توجه صدام، اين موضوع را به اطلاع مسئولان حزب رساند.
در سال 1977، بعد از آنكه صدام از موضوع شباهت من به خودش باخبر شد، شخصن مرا احضار كرد. وقتي وارد دفتر مخصوصش شدم، شديداً دچار شگفتي شد، تا جايي كه اين شباهت زياد، او را مات و مبهوت كرد. در طي ديدار با او، به من پيشنهاد كرد كه خدمتي به او بنمايم كه در واقع خدمت به عراق است. او گفت: «تو ميتواني مردم عراق را از ديدارهاي تفقدي من بهرهمند كني و اوقات باارزشي برايم فراهم آوري.»
پس از موافقت من با اين خواسته كه چارهاي جز قبول آن نبود، در اختيار بخش ويژهاي قرار گرفتم و اجازه خروج از اين بخش را به جز در مواقع بسيار ضروري، آن هم با قيافه ناشناخته، نداشتم. بيني من كه كوچكتر از بيني صدام بود، تحت عمل جراحي قرار گرفت؛ به نحوي كه از نظر حجم، مطابق بيني صدام شد.
افسراني كه از اداره استخبارات به رياست «محمد الجنابي»، بر آموزش و تعليم من نظارت داشتند تا در حركات و سكنات و شيوه سخن گفتن، به كار بردن عبارات، راه رفتن و هر آنچه مربوط به صدام ميشد، شبيه او شوم. صدام بر اين امور كه چندين ماه به صورت محرمانه ادامه داشت و كسي جز تعداد اندكي از ماموران ويژه استخبارات، محافظان شخصي صدام و عدي (پسر بزرگ صدام) از آن باخبر نبودند، نظارت داشت.
میخاییل رمضان، بدل صدام هنگامی که جنگ عراق علیه کویت آغاز می شود از فرصت استفاده کرده و از عراق می گریزد و به آمریکا می رود و اکنون ساکن این کشور است.جالب است صدام واقعی هم آمریکایی بود و بدل او هم به آمریکا رفت!
اما اکنون برای پوتین هم می گویند بدل دارد. کنفرانس خبری که او پیش از پایان سال جاری میلادی برپا کرد، محلی شد برای پرسش درباره بدل او. رئیس جمهوری روسیه که اکنون درگیر بحران سوریه و تقابل با غرب در منطقه است، بیش از 3 ساعت با خبرنگاران داخلی و خارجی نشست خبری داشت.
او در این نشست به پرسش های زیادی که از سوی خبرنگاران مطرح شد پاسخ داد اما یک پرسش همگان را شگفت زده کرد. پس از پایان کنفرانس مطبوعاتی، ولادیمیر پوتین به چند پرسش دیگر خبرنگارانی که خود را به او رساندند پاسخ داد.
یکی از خبرنگاران از او پرسید آیا با « بدل» خود آشناست؟ پوتین تعجب کرد و در پاسخ گفت:چه نیازی به وجود او هست؟»سپس عکس بدل را به او نشان دادند، پوتین نگاهی به عکس انداخت، لبخند زد و بدون گفتن کلمه ای سالن را ترک کرد.
آیا پوتین هم برای خود بدل دارد؟ واقعاً چه نیازی به وجود بدل برای پوتین است؟ خود او هم همین را گفته. اگر او بدل داشته است چرا تاکنون این موضوع آشکار نشده؟
در هر صورت ماجرای بدل برخی سران و حاکمان برخی کشورهای دنیا برای خودش داستانی و ماجرایی دارد که خاطرات بدل کاران رمز و راز زندگی آنها را روشن می کند. اگر پوتین هم بدل داشته باشد، خاطرات بدل او خواندنی خواهد بود.
بودند و هستند سران دیگری که بدل دارند و از آنها استفاده می کنند. یکی دیگر از آنهایی که گفته می شود برای خود بدل داشته است، رهبر سابق کره شمالی کیم یونگ ایل است. او اکنون در قید حیات نیست اما هنگامی که بیل کیلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا در سال 1388 به کره شمالی رفت تا دو خبرنگار آمریکایی را که در کره شمالی زندانی بودند با خود به آمریکا برگرداند، می گویند که او با کیم یونگ ایل واقعی دیدار نکرده بلکه با بدل او دیدار کرده است.
به اعتقاد کارشناسان، همه تصاویر مربوط به رهبر کره شمالی واقعی نبوده و شماری از آنها متعلق به بازیگر نقش بدل وی است. در آن زمان رهبر کره شمالی از بیماری رنج می برد و برای این که بیماری او آشکار نشود، برای برنامه ها، بازدیدها و دیدارها از بدل استفاده می کردند.
در میان سرانی که برای خود بدل ساخته بود، صدام زبانزد بود. او چندین بدل داشت، که در بسیاری از برنامه های کاری خود از آنها بهره می برد. ترس از ترور و کشته شدن از دلایل اصلی صدام برای استفاده از بدل بود.
دیکتاتور عراق زمانی هم که دستگیر شد آزمایش های زیادی بر روی او انجام دادند تا متوجه بشوند که او صدام واقعی است نه جعلی، چون او چندین بدل داشت که آمریکایی ها احتمال می دانند فردی که دستگیر شده صدام واقعی نباشد.
بر اساس ادعا و گفته های آمریکایی ها پس از انجام آززمایش های دی ان ای و دیگر آزمایش ها، تأیید شد که فرد دستگیر شده صدام است اما باز هم نمی توان بر روی ادعای آمریکایی ها حساب باز کرد.
یکی از بدل های صدام به نام ميخائيل رمضان، معلم سادهاي بود كه به خاطر شباهت شگفتيآورش به صدام، از سوی يكي از نزديكانش به حزب بعث معرفي ميشود. او توسط يك جراح آلماني به نام دكتر «هلموت ريدل» تحت عمل جراحي پلاستيك قرار ميگيرد تا كوچكترين تفاوتهاي صورتش با صدام اصلاح شود. ميخائيل رمضان با اين شباهت توانست 19 سال نقش صدام را در عرصههاي اجتماعي، سياسي و نظامي بازي كند. او در كتاب خاطرات خود اسرار زيادي را فاش ميكند.
صدام در زمان جنگ با ایران برای روحیه دادن به نیروهای ارتش بعث در جبهه ها حاضر می شد و عکس ها و فیلم های زیادی از خود منتشر می کرد، اما در واقع او صدام نبود بلکه بدل صدام بود که جرأت می کرد در جبهه های جنگ و میان سربازانش حاضر و ظاهر شود.
میخاییل رمضان در خاطراتش نوشته است؛ در دههء هفتاد ميلادي، با ورود صدام به صحنهء سياست عراق به عنوان شوراي فرماندهي انقلاب و معاون احمد حسنالبكر، به تدريج دچار گرفتاري شديدي شدم. اين مسئله به خاطر شباهت زيادي بود كه ميان من و صدام وجود داشت و به حد همشكلي ميرسيد. من در سال 1944 در يك خانوادهء متوسط در كربلا به دنيا آمدم. مرحوم پدرم در سال 1975 از دنيا رفت. او معلم و من به عنوان تنها فرزند او تا سال 1979 به اين شغل اشتغال داشتم.
در هر مجلسي كه در كربلا وارد ميشدم، همه لب از سخن ميبستند و نگاههاي همراه با ترسشان جلب من ميشد؛ تا اينكه يك نفر از افراد حاضر كه مرا ميشناخت، به اطلاع آنها ميرساند كه من صدام نيستم؛ بلكه «ميخائيل رمضان» ام.
دردها و رنجهاي من هنگامي بيشتر شد كه تلويزيون به انحصار صدام درآمد و به مناسبت ديدار از روستاها، مدارس، خانهها، بيمارستانها و شركت در كنفرانسها، انجام ملاقاتها به طور دائم در صحنه تلويزيون حاضر شد. عبارت «جناب معاون» ديگر نقل محافل خاص و عام شده بود و موضوع مشباهت با او براي من به يك مشكل واقعي تبديل گشته بود. اولين گام در اين راه، توسط «اكرم سالم الكيلاني»، شوهر خواهرم، برداشته شد. او عضو حزب بعث و كارمند دون پايهاي بود كه براي ارضاي تمايلات نفساني و جلب توجه صدام، اين موضوع را به اطلاع مسئولان حزب رساند.
در سال 1977، بعد از آنكه صدام از موضوع شباهت من به خودش باخبر شد، شخصن مرا احضار كرد. وقتي وارد دفتر مخصوصش شدم، شديداً دچار شگفتي شد، تا جايي كه اين شباهت زياد، او را مات و مبهوت كرد. در طي ديدار با او، به من پيشنهاد كرد كه خدمتي به او بنمايم كه در واقع خدمت به عراق است. او گفت: «تو ميتواني مردم عراق را از ديدارهاي تفقدي من بهرهمند كني و اوقات باارزشي برايم فراهم آوري.»
پس از موافقت من با اين خواسته كه چارهاي جز قبول آن نبود، در اختيار بخش ويژهاي قرار گرفتم و اجازه خروج از اين بخش را به جز در مواقع بسيار ضروري، آن هم با قيافه ناشناخته، نداشتم. بيني من كه كوچكتر از بيني صدام بود، تحت عمل جراحي قرار گرفت؛ به نحوي كه از نظر حجم، مطابق بيني صدام شد.
افسراني كه از اداره استخبارات به رياست «محمد الجنابي»، بر آموزش و تعليم من نظارت داشتند تا در حركات و سكنات و شيوه سخن گفتن، به كار بردن عبارات، راه رفتن و هر آنچه مربوط به صدام ميشد، شبيه او شوم. صدام بر اين امور كه چندين ماه به صورت محرمانه ادامه داشت و كسي جز تعداد اندكي از ماموران ويژه استخبارات، محافظان شخصي صدام و عدي (پسر بزرگ صدام) از آن باخبر نبودند، نظارت داشت.
میخاییل رمضان، بدل صدام هنگامی که جنگ عراق علیه کویت آغاز می شود از فرصت استفاده کرده و از عراق می گریزد و به آمریکا می رود و اکنون ساکن این کشور است.جالب است صدام واقعی هم آمریکایی بود و بدل او هم به آمریکا رفت!
اما اکنون برای پوتین هم می گویند بدل دارد. کنفرانس خبری که او پیش از پایان سال جاری میلادی برپا کرد، محلی شد برای پرسش درباره بدل او. رئیس جمهوری روسیه که اکنون درگیر بحران سوریه و تقابل با غرب در منطقه است، بیش از 3 ساعت با خبرنگاران داخلی و خارجی نشست خبری داشت.
او در این نشست به پرسش های زیادی که از سوی خبرنگاران مطرح شد پاسخ داد اما یک پرسش همگان را شگفت زده کرد. پس از پایان کنفرانس مطبوعاتی، ولادیمیر پوتین به چند پرسش دیگر خبرنگارانی که خود را به او رساندند پاسخ داد.
یکی از خبرنگاران از او پرسید آیا با « بدل» خود آشناست؟ پوتین تعجب کرد و در پاسخ گفت:چه نیازی به وجود او هست؟»سپس عکس بدل را به او نشان دادند، پوتین نگاهی به عکس انداخت، لبخند زد و بدون گفتن کلمه ای سالن را ترک کرد.
آیا پوتین هم برای خود بدل دارد؟ واقعاً چه نیازی به وجود بدل برای پوتین است؟ خود او هم همین را گفته. اگر او بدل داشته است چرا تاکنون این موضوع آشکار نشده؟
در هر صورت ماجرای بدل برخی سران و حاکمان برخی کشورهای دنیا برای خودش داستانی و ماجرایی دارد که خاطرات بدل کاران رمز و راز زندگی آنها را روشن می کند. اگر پوتین هم بدل داشته باشد، خاطرات بدل او خواندنی خواهد بود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *