از چَپَکرود تا لاسوگاس با پدیده کشتی جهان
خبرگزاری میزان - از استعدادهای ناب کشتی مازندران و خطه قهرمان پرور جویبار است که با وجود سن و تجربه اندک، جسور و نترس بر روی تشک مبارزه می کند و برایش فرقی ندارد مقابلش چه کشتیگیری قرار می گیرد.
به گزارش به نقل از ایسنا،حسن
یزدانی، زیر نظر مربیان سازندهای چون همت مسلمی، حسین نقیبی و غیره سری
در سرها در آورد و به تیم ملی رسید. پیش از حضور در تیم ملی بزرگسالان
ایران، زیر نظر محمد طلایی مرد بی ادعا و پر تلاش کشتی ایران بود که
استعدادش بیش از پیش بارور شد و چیزهای زیادی را آموخت. طلای جوانان جهان
یکی از افتخاراتی بود که پدیده نوظهور کشتی ایران به آن چنگ زد و نام خود
را بر سر زبان ها انداخت.
یزدانی پس از حضور در تیم ملی بزرگسالان، ابتدا راهی جام جهانی 2015 آمریکا شد و در این رقابتها موفق شد از سد تمامی حریفان خود عبور کرده و تواناییهای خود را بیش از پیش در معرض دید رسول خادم بگذارد تا علاقه و اطمینان او را هر چه بیشتر به خود جذب کند. یزدانی جوان سپس در مسابقات انتخابی تیم ملی موفق شد ضمن شکست تمام حریفان داخلی از سد محکمی چون مهدی تقوی با تجربه نیز مقتدرانه عبور کند و نامش را بیش از گذشته بر سر زبانها بیندازد. به دنبال این موفقیت دیگر هیچ شبههای برای اعزام یزدانی جوان به مسابقات جهانی لاسوگاس نماند و وی برای نخستین بار عازم این آوردگاه بزرگ شد.
با وجودی که سن کمی داشت و هنوز در آغاز راه بود اما همه از او انتظاری جز مدال طلای جهان در خاک آمریکا نداشتند. وقتی میخواست بر روی تشک مبارزه حاضر شود مردم پای تلویزیون میخکوب می شدند تا هنرنمایی و جسارت مثال زدنی او را ببینند. تا داور سوت آغاز مبارزه را می زد، حتی به حریفان فرصت فکر کردن هم نمی داد و در همان ثانیه های نخست استادانه و با فن سر و ته یکی آنها را یک به یک از پا در آورد و به فینال رسید.
دیگر همه به این باور رسیده بودند که چیزی جز طلای جهان برازنده این جوان سر به زیر و با آتیه کشتی ایران نیست. این باور تا جایی بود که حتی پیش از آغاز مبارزه فینال، خبر قهرمانی او را با پیروزی بر حاجی ماگومدوف روس آماده کردیم تا به محض اینکه او کار این روس چقر را در همان ثانیه های نخست تمام کرد، منتشر کنیم؛ چیزی که البته خیلی زود به حسرت بدل شد!
خودش میگوید"حریف روس وقتی می دید یک به یک حریفانم را خیلی زود از سر راه بر می دارم خیلی ترسیده بود و این ترس را در چهره او می دیدم" اما صد حیف که حکایت بر روی صحنه مبارزه چیز دیگری بود.
داور
سوت آغاز مبارزه را نواخت اما او آن حسن یزدانی نبود که سراغ داشتیم.
معلوم نبود در فاصله چند دقیقه پس از پیروزی اش مقابل جیمزگرین آمریکایی چه
بر او گذشته که آن هوش و درایت و در عین حال جنگندگی از وجودش رخت بربسته
بود و جای خود را به حمله های مداوم اما بی سرانجام داده بود. هر چه به
ثانیه های پایانی کشتی نزدیک می شدیم با خود می گفتیم این شیر خفته بیدار
می شود و کاری بر سر حریف در می آورد که تا همیشه در یاد این روس های
پرمدعا بماند؟
اما حقیقت چیز دیگری بود و دیگر به این باور رسیدیم که باید تیتر خبر را تغییر دهیم و به مدال نقره او راضی شویم!
یزدانی به نقره رسید تا بیش از پیش به اشتباهات و نقاط ضعف خود پی ببرد و بداند نمی شود مقابل هر حریفی بدون ترس و واهمه و بدون هیچ پشتوانه فکری فقط حمله کرد. این مدال نقره تلنگری خوب برای او بود تا پلی شود برای رسیدن به مدالهای خوشرنگتر در میادین بعدی.
او حالا برای حضور در ریو باید به وزن ۷۴ کیلوگرم بیاید تا در صورت موفقیت در رقابت های انتخابی، مقابل بزرگان دنیا نظیر جردن باروز آمریکایی که تاکنون هیچ کشتی گیر ایرانی نتوانسته مقابلش پیروز شود به میدان مبارزه برود. بدون اغراق چیزی ته دلمان می گوید این حسن یزدانی حسرت دومین طلای المپیک را بر دل این اعجوبه کشتی دنیا می گذارد.
بسیاری این انتقاد را بر او وارد می دانند که یزدانی هنوز نقاط ضعفی دارد مانند اینکه خیلی راحت به حریفان اجازه زیرگیری میدهد. البته خودش هم این انتقاد را وارد می داند و معتقد است بواسطه قامت بلندی که دارد سخت است برایش که بخواهد با گارد پایین مبارزه کند. البته شاید رسیدن به پاهای اعجوبه کشتی ایران برای هر حریفی راحت باشد اما خاک کردن او کار هر کسی نیست چرا که وقتی پاها را مانند یک ستون آهنین بر زمین سفت می کند کمتر کشتی گیری در جهان است که یارای کندن این ستون و جدا کردن آن را از زمین را داشته باشد.
او با داشتن تنها ۲۱ سال سن آمده تا سال های سال بر کشتی دنیا آقایی کند که البته برای تبدیل کردن این حرفها به عمل، راه پر پیچ و خمی پیش رو دارد؛ آرزوهایی که فقط با تلاش و زحمت به ثمر مینشیند و کماکان همینگونه بی حاشیه و سر به زیر فقط به کشتی فکر کند و نه هیچ چیز دیگری.
بخش هایی از گفت وگوی حسن یزدانی را در ادامه میخوانید:
*پدرم از همان اول و حتی هنوز هم من را به باشگاه در جویبار میبرد و میآورد و زحمت زیادی برایم کشیده تا بتوانم به این مراحل برسم. برادر بزرگتر من نیز 6 ماه کشتی کار کرد اما این رشته را رها کرد و رفت. او اگر ادامه میداد مطمئنا به موفقیت میرسید چرا که کشتی او از من هم بهتر بود.
*وقتی مهدی حاجیزاده به عنوان قهرمانی جهان رسید، من 6-7 ساله بودم و خیلی از کشتی سر در نمیآوردم اما میدیدم که در شهر برایش جشن برپا میکردند و احترام زیادی به او میگذاشتند. همین موضوع در ورودم به کشتی و ایجاد علاقهمندی در من و بسیاری دیگر اثرگذار بود. زمانی که رضا یزدانی هم در مسابقههای جهانی به مدال برنز رسید 11-12 ساله بودم و اولین قهرمانی که میشناختم او بود که پس از آن کشتی را شروع کردم.
*وقتی که در کشتی موفق به کسب مقام شدم خیلی از بچههای روستای ما به کشتی علاقهمند شدند و معتقدم هر چقدر که کشتی ایران موفق شود تعداد بیشتری از نوجوانان و جوانان جذب کشتی خواهند شد. همانطور که موفقیت امثال مهدی حاجیزاده، رضا یزدانی، کمیل قاسمی و مسعود اسماعیلپور در موفقیت من و بسیاری از جوانان دیگر در کشتی تاثیرگذار بود.
*بزرگترین هدفم رسیدن به طلای المپیک است. میخواهم 2 یا 3 طلای المپیک را بگیرم و بعد از کشتی بروم. با آرزوهای بزرگی به کشتی آمدم و نمیخواهم به راحتی فرصتها را از دست بدهم. عاشق کشتی هستم و از هیچ تلاشی برای رسیدن به اهدافم دریغ نمیکنم.
*خیلی از کشتی گیران علی رغم توانایی فنی بالایی که داشتند دچار برخی حواشی شدند و به بیراهه رفتند. آنها علیرغم توان بسیار بالایی که داشتند نتوانستند به آنچه که شایسته اش بودند برسند. من هم همیشه سعی می کنم از سرنوشت دیگران پند بگیرم و بهترین راه را انتخاب کنم.
*بهترین مشاور من پدرم است که همیشه نکات ارزشمندی را درباره نحوه رفتارهایم و اینکه مرتکب اشتباهی نشوم به من گوشزد میکند تا از راهی که در پیش گرفتهام منحرف نشوم و فقط به فکر کشتی باشم. الان هم با وجودی که در تیم ملی حضور دارم با مشکلات مالی مواجه هستم و مشکلات مانند سابق پا برجاست. البته پدرم سختی زیادی کشید تا من بتوانم به حضور در کشتی ادامه بدهم. جا دارد مسئولان توجه بیشتری به ورزش اول ایران که همواره در تاریخ پرچمدار بوده و افتخارآفرینی کرده داشته باشند.
*در حال حاضر در رشته مدیریت دولتی در دانشگاه آزاد قائمشهر و در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل هستم. قبلاً درسم خیلی خوب بود اما از وقتی که بصورت حرفهای وارد کشتی شدم و مدام در اردوهای مختلف حضور دارم کار برایم خیلی سخت تر شده است. اگر به اندازه کافی وقت داشته باشم و درس بخوانم نمرهام بالای 15 یا 16 میشود. البته تا حالا در درسی مردود نشدهام و اساتید با توجه به اینکه میدانند در اردوهای تیم ملی هستم به من کمک میکنند(با خنده). آنها هوایم را دارند!
*اگر ترس داشته باشی نمیتوانی به موفقیت برسی و کشتی را واگذار میکنی بخاطر همین موضوع من نیز از هیچ حریفی واهمه ندارم. البته همه کشتیگیران وقتی میخواهند به روی تشک مبارزه بروند استرس دارند و اگر کسی بگوید ندارم به نظر من حرف درستی نزده است. اگر یک کشتیگیر کمی استرس نداشته باشد نمی تواند خوب مبارزه کند و میبازد. البته به شرطی که این استرس زیاد از حد نباشد.
*هیچ وقت از حریفانم نمیترسم. چرا باید از آنها بترسم؟ اگر حقم باشد که پیروز مبارزه شوم مطمئنا به آن میرسم پس دلیلی برای ترس وجود ندارد. در مسابقات جهانی هم اذعان می کنم مقابل حریف آمریکایی کمی ترسیده بودم چون مبارزات او را دیده بودم و خوب بودن او در این امر اثرگذار بود اما وقتی که مقابل او قرار گرفتم آنطور که فکر می کردم نبود و ترسم ریخت.
*من فقط برای طلا به مسابقات جهانی رفته بودم اما متاسفانه نشد و در نهایت به نقره رسیدم. وقتی در فینال کار گره خورد و بازنده شدم واقعاً به هم ریختم. رحیمی هم واقعاً حقش طلا بود اما او هم در فینال غافلگیر شد و به حقش نرسید.
*مردم فکر میکنند ما پس از مسابقات جهانی چه پاداش هایی که نگرفتیم و بخاطر همین خیلیها توقع کمک از ما دارند. حتی در روستای خودمان میگفتند فلان ماشین را به من به عنوان پاداش دادهاند اما نمی دانند که از این خبرها نیست.
*علی بیات سرپرست تیم ملی از پهلوانیها و جوانمردی های تختی خیلی زیاد برایمان تعریف میکند. اینکه او دست افراد نیازمند را همیشه می گرفته و به آنها کمک می کرده است. تختی به معنای واقعی نمونه بارز جوانمردی در ورزش ایران است. تختی الگوی اخلاقی من است.
/انتهای پیام/
خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
یزدانی پس از حضور در تیم ملی بزرگسالان، ابتدا راهی جام جهانی 2015 آمریکا شد و در این رقابتها موفق شد از سد تمامی حریفان خود عبور کرده و تواناییهای خود را بیش از پیش در معرض دید رسول خادم بگذارد تا علاقه و اطمینان او را هر چه بیشتر به خود جذب کند. یزدانی جوان سپس در مسابقات انتخابی تیم ملی موفق شد ضمن شکست تمام حریفان داخلی از سد محکمی چون مهدی تقوی با تجربه نیز مقتدرانه عبور کند و نامش را بیش از گذشته بر سر زبانها بیندازد. به دنبال این موفقیت دیگر هیچ شبههای برای اعزام یزدانی جوان به مسابقات جهانی لاسوگاس نماند و وی برای نخستین بار عازم این آوردگاه بزرگ شد.
با وجودی که سن کمی داشت و هنوز در آغاز راه بود اما همه از او انتظاری جز مدال طلای جهان در خاک آمریکا نداشتند. وقتی میخواست بر روی تشک مبارزه حاضر شود مردم پای تلویزیون میخکوب می شدند تا هنرنمایی و جسارت مثال زدنی او را ببینند. تا داور سوت آغاز مبارزه را می زد، حتی به حریفان فرصت فکر کردن هم نمی داد و در همان ثانیه های نخست استادانه و با فن سر و ته یکی آنها را یک به یک از پا در آورد و به فینال رسید.
دیگر همه به این باور رسیده بودند که چیزی جز طلای جهان برازنده این جوان سر به زیر و با آتیه کشتی ایران نیست. این باور تا جایی بود که حتی پیش از آغاز مبارزه فینال، خبر قهرمانی او را با پیروزی بر حاجی ماگومدوف روس آماده کردیم تا به محض اینکه او کار این روس چقر را در همان ثانیه های نخست تمام کرد، منتشر کنیم؛ چیزی که البته خیلی زود به حسرت بدل شد!
خودش میگوید"حریف روس وقتی می دید یک به یک حریفانم را خیلی زود از سر راه بر می دارم خیلی ترسیده بود و این ترس را در چهره او می دیدم" اما صد حیف که حکایت بر روی صحنه مبارزه چیز دیگری بود.
اما حقیقت چیز دیگری بود و دیگر به این باور رسیدیم که باید تیتر خبر را تغییر دهیم و به مدال نقره او راضی شویم!
یزدانی به نقره رسید تا بیش از پیش به اشتباهات و نقاط ضعف خود پی ببرد و بداند نمی شود مقابل هر حریفی بدون ترس و واهمه و بدون هیچ پشتوانه فکری فقط حمله کرد. این مدال نقره تلنگری خوب برای او بود تا پلی شود برای رسیدن به مدالهای خوشرنگتر در میادین بعدی.
او حالا برای حضور در ریو باید به وزن ۷۴ کیلوگرم بیاید تا در صورت موفقیت در رقابت های انتخابی، مقابل بزرگان دنیا نظیر جردن باروز آمریکایی که تاکنون هیچ کشتی گیر ایرانی نتوانسته مقابلش پیروز شود به میدان مبارزه برود. بدون اغراق چیزی ته دلمان می گوید این حسن یزدانی حسرت دومین طلای المپیک را بر دل این اعجوبه کشتی دنیا می گذارد.
بسیاری این انتقاد را بر او وارد می دانند که یزدانی هنوز نقاط ضعفی دارد مانند اینکه خیلی راحت به حریفان اجازه زیرگیری میدهد. البته خودش هم این انتقاد را وارد می داند و معتقد است بواسطه قامت بلندی که دارد سخت است برایش که بخواهد با گارد پایین مبارزه کند. البته شاید رسیدن به پاهای اعجوبه کشتی ایران برای هر حریفی راحت باشد اما خاک کردن او کار هر کسی نیست چرا که وقتی پاها را مانند یک ستون آهنین بر زمین سفت می کند کمتر کشتی گیری در جهان است که یارای کندن این ستون و جدا کردن آن را از زمین را داشته باشد.
او با داشتن تنها ۲۱ سال سن آمده تا سال های سال بر کشتی دنیا آقایی کند که البته برای تبدیل کردن این حرفها به عمل، راه پر پیچ و خمی پیش رو دارد؛ آرزوهایی که فقط با تلاش و زحمت به ثمر مینشیند و کماکان همینگونه بی حاشیه و سر به زیر فقط به کشتی فکر کند و نه هیچ چیز دیگری.
بخش هایی از گفت وگوی حسن یزدانی را در ادامه میخوانید:
*پدرم از همان اول و حتی هنوز هم من را به باشگاه در جویبار میبرد و میآورد و زحمت زیادی برایم کشیده تا بتوانم به این مراحل برسم. برادر بزرگتر من نیز 6 ماه کشتی کار کرد اما این رشته را رها کرد و رفت. او اگر ادامه میداد مطمئنا به موفقیت میرسید چرا که کشتی او از من هم بهتر بود.
*وقتی مهدی حاجیزاده به عنوان قهرمانی جهان رسید، من 6-7 ساله بودم و خیلی از کشتی سر در نمیآوردم اما میدیدم که در شهر برایش جشن برپا میکردند و احترام زیادی به او میگذاشتند. همین موضوع در ورودم به کشتی و ایجاد علاقهمندی در من و بسیاری دیگر اثرگذار بود. زمانی که رضا یزدانی هم در مسابقههای جهانی به مدال برنز رسید 11-12 ساله بودم و اولین قهرمانی که میشناختم او بود که پس از آن کشتی را شروع کردم.
*وقتی که در کشتی موفق به کسب مقام شدم خیلی از بچههای روستای ما به کشتی علاقهمند شدند و معتقدم هر چقدر که کشتی ایران موفق شود تعداد بیشتری از نوجوانان و جوانان جذب کشتی خواهند شد. همانطور که موفقیت امثال مهدی حاجیزاده، رضا یزدانی، کمیل قاسمی و مسعود اسماعیلپور در موفقیت من و بسیاری از جوانان دیگر در کشتی تاثیرگذار بود.
*بزرگترین هدفم رسیدن به طلای المپیک است. میخواهم 2 یا 3 طلای المپیک را بگیرم و بعد از کشتی بروم. با آرزوهای بزرگی به کشتی آمدم و نمیخواهم به راحتی فرصتها را از دست بدهم. عاشق کشتی هستم و از هیچ تلاشی برای رسیدن به اهدافم دریغ نمیکنم.
*خیلی از کشتی گیران علی رغم توانایی فنی بالایی که داشتند دچار برخی حواشی شدند و به بیراهه رفتند. آنها علیرغم توان بسیار بالایی که داشتند نتوانستند به آنچه که شایسته اش بودند برسند. من هم همیشه سعی می کنم از سرنوشت دیگران پند بگیرم و بهترین راه را انتخاب کنم.
*بهترین مشاور من پدرم است که همیشه نکات ارزشمندی را درباره نحوه رفتارهایم و اینکه مرتکب اشتباهی نشوم به من گوشزد میکند تا از راهی که در پیش گرفتهام منحرف نشوم و فقط به فکر کشتی باشم. الان هم با وجودی که در تیم ملی حضور دارم با مشکلات مالی مواجه هستم و مشکلات مانند سابق پا برجاست. البته پدرم سختی زیادی کشید تا من بتوانم به حضور در کشتی ادامه بدهم. جا دارد مسئولان توجه بیشتری به ورزش اول ایران که همواره در تاریخ پرچمدار بوده و افتخارآفرینی کرده داشته باشند.
*در حال حاضر در رشته مدیریت دولتی در دانشگاه آزاد قائمشهر و در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل هستم. قبلاً درسم خیلی خوب بود اما از وقتی که بصورت حرفهای وارد کشتی شدم و مدام در اردوهای مختلف حضور دارم کار برایم خیلی سخت تر شده است. اگر به اندازه کافی وقت داشته باشم و درس بخوانم نمرهام بالای 15 یا 16 میشود. البته تا حالا در درسی مردود نشدهام و اساتید با توجه به اینکه میدانند در اردوهای تیم ملی هستم به من کمک میکنند(با خنده). آنها هوایم را دارند!
*اگر ترس داشته باشی نمیتوانی به موفقیت برسی و کشتی را واگذار میکنی بخاطر همین موضوع من نیز از هیچ حریفی واهمه ندارم. البته همه کشتیگیران وقتی میخواهند به روی تشک مبارزه بروند استرس دارند و اگر کسی بگوید ندارم به نظر من حرف درستی نزده است. اگر یک کشتیگیر کمی استرس نداشته باشد نمی تواند خوب مبارزه کند و میبازد. البته به شرطی که این استرس زیاد از حد نباشد.
*هیچ وقت از حریفانم نمیترسم. چرا باید از آنها بترسم؟ اگر حقم باشد که پیروز مبارزه شوم مطمئنا به آن میرسم پس دلیلی برای ترس وجود ندارد. در مسابقات جهانی هم اذعان می کنم مقابل حریف آمریکایی کمی ترسیده بودم چون مبارزات او را دیده بودم و خوب بودن او در این امر اثرگذار بود اما وقتی که مقابل او قرار گرفتم آنطور که فکر می کردم نبود و ترسم ریخت.
*من فقط برای طلا به مسابقات جهانی رفته بودم اما متاسفانه نشد و در نهایت به نقره رسیدم. وقتی در فینال کار گره خورد و بازنده شدم واقعاً به هم ریختم. رحیمی هم واقعاً حقش طلا بود اما او هم در فینال غافلگیر شد و به حقش نرسید.
*مردم فکر میکنند ما پس از مسابقات جهانی چه پاداش هایی که نگرفتیم و بخاطر همین خیلیها توقع کمک از ما دارند. حتی در روستای خودمان میگفتند فلان ماشین را به من به عنوان پاداش دادهاند اما نمی دانند که از این خبرها نیست.
*علی بیات سرپرست تیم ملی از پهلوانیها و جوانمردی های تختی خیلی زیاد برایمان تعریف میکند. اینکه او دست افراد نیازمند را همیشه می گرفته و به آنها کمک می کرده است. تختی به معنای واقعی نمونه بارز جوانمردی در ورزش ایران است. تختی الگوی اخلاقی من است.
خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *