تلاوت جزء به جزء قرآن مجید/ صفحه ۲۳۹
خبرگزاری میزان-تلاوت صفحه دویست سی و نهم از سوره یوسف را با صدای استاد محمد صدیق منشاوی میشنوید.
خبرگزاری میزان -
قَالَتۡ فَذَٰلِکُنَّ ٱلَّذِی لُمۡتُنَّنِی فِیهِۖ وَلَقَدۡ رَٰوَدتُّهُۥ عَن نَّفۡسِهِۦ فَٱسۡتَعۡصَمَۖ وَلَئِن لَّمۡ یَفۡعَلۡ مَآ ءَامُرُهُۥ لَیُسۡجَنَنَّ وَلَیَکُونٗا مِّنَ ٱلصَّـٰغِرِینَ ۳۲
گفت: این است غلامى که مرا در محبتش ملامت کردید! آرى من خود از وى تقاضاى مراوده کردم و او عفت ورزید و اگر از این پس هم خواهش مرا رد کند البته زندانى شود و از خوارشدگان گردد
قَالَ رَبِّ ٱلسِّجۡنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدۡعُونَنِیٓ إِلَیۡهِۖ وَإِلَّا تَصۡرِفۡ عَنِّی کَیۡدَهُنَّ أَصۡبُ إِلَیۡهِنَّ وَأَکُن مِّنَ ٱلۡجَٰهِلِینَ ۳۳
یوسف گفت: اى خدا، مرا رنج زندان خوشتر از این کار زشتى است که اینان از من تقاضا دارند و اگر تو حیلۀ این زنان را از من دفع نفرمایى به آنها میل کرده و از اهل جهل (و شقاوت) گردم
فَٱسۡتَجَابَ لَهُۥ رَبُّهُۥ فَصَرَفَ عَنۡهُ کَیۡدَهُنَّۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ۳۴
خدایش هم دعاى او را مستجاب کرده و مکر و دسایس آن زنان را از او بگردانید، که خداوند شنوا و داناست
ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّنۢ بَعۡدِ مَا رَأَوُاْ ٱلۡأٓیَٰتِ لَیَسۡجُنُنَّهُۥ حَتَّىٰ حِینٖ ۳۵
و با آنکه دلایل روشن (پاکدامنى و عصمت یوسف) را دیدند باز چنین صلاح دانستند که وى را چندى زندانى کنند
وَدَخَلَ مَعَهُ ٱلسِّجۡنَ فَتَیَانِۖ قَالَ أَحَدُهُمَآ إِنِّیٓ أَرَىٰنِیٓ أَعۡصِرُ خَمۡرٗاۖ وَقَالَ ٱلۡأٓخَرُ إِنِّیٓ أَرَىٰنِیٓ أَحۡمِلُ فَوۡقَ رَأۡسِی خُبۡزٗا تَأۡکُلُ ٱلطَّیۡرُ مِنۡهُۖ نَبِّئۡنَا بِتَأۡوِیلِهِۦٓۖ إِنَّا نَرَىٰکَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ۳۶
و با یوسف دو جوان دیگر هم (از ندیمان و خاصان شاه) زندانى شدند یکى از آنها گفت: من در خواب دیدمى که انگور براى شراب مى افشرم، و دیگرى گفت: من در خواب دیدمى که بر بالاى سر خود طبق نانى مى برم و مرغان هوا از آن به منقار مى خورند، (یوسفا) ما را از تعبیر آن آگاه کن، که تو را از نیکوکاران (و دانشمندان عالم) مى بینیم
قَالَ لَا یَأۡتِیکُمَا طَعَامٞ تُرۡزَقَانِهِۦٓ إِلَّا نَبَّأۡتُکُمَا بِتَأۡوِیلِهِۦ قَبۡلَ أَن یَأۡتِیَکُمَاۚ ذَٰلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّیٓۚ إِنِّی تَرَکۡتُ مِلَّةَ قَوۡمٖ لَّا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ کَٰفِرُونَ ۳۷
یوسف در پاسخ آنها گفت: من شما را پیش از آنکه طعام آید و تناول کنید به تعبیر خوابتان آگاه مى سازم، که این علم از چیزهایى است که خداى به من آموخته است، زیرا که من آیین گروهى را که به خدا بى ایمان و به آخرت کافرند ترک گفتم
گروه چند رسانهای ، تلاوت صفحه دویست و سی و نهم «سوره یوسف از آیه ۳۱ تا ۳۷» در قالب فایل صوتی با صدای استاد منشاوی را در اختیار مخاطبان خود قرار داده است.
تلاوت صفحه دویست سی و نهم «سوره یوسف از آیه ۳۱ تا ۳۷»
[video src='https://www.mizan.news/wp-content/uploads/2022/01/01']
- بیشتر بشنوید:
- تلاوت جزء به جزء قرآن مجید/ صفحه ۲۳۸
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
فَلَمَّا سَمِعَتۡ بِمَکۡرِهِنَّ أَرۡسَلَتۡ إِلَیۡهِنَّ وَأَعۡتَدَتۡ لَهُنَّ مُتَّکَـٔٗا وَءَاتَتۡ کُلَّ وَٰحِدَةٖ مِّنۡهُنَّ سِکِّینٗا وَقَالَتِ ٱخۡرُجۡ عَلَیۡهِنَّۖ فَلَمَّا رَأَیۡنَهُۥٓ أَکۡبَرۡنَهُۥ وَقَطَّعۡنَ أَیۡدِیَهُنَّ وَقُلۡنَ حَٰشَ لِلَّهِ مَا هَٰذَا بَشَرًا إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا مَلَکٞ کَرِیمٞ ۳۱
چون (زلیخا) ملامت زنان مصرى را دربارۀ خود شنید فرستاد و از آنها دعوت کرد و (مجلسى بیاراست و) به احترام هر یک بالش و تکیه گاهى بگسترد و به دست هر یک کاردى (و ترنجى) داد و (آن گاه با زیب و زیور یوسف را بیاراست و) به او گفت که به مجلس این زنان درآ، چون زنان مصرى یوسف را دیدند بس بزرگش یافتند و دستهاى خود (به جاى ترنج) بریدند و گفتند حاش للّٰه که این پسر نه آدمى است بلکه فرشتۀ بزرگ حسن و زیبایى است
چون (زلیخا) ملامت زنان مصرى را دربارۀ خود شنید فرستاد و از آنها دعوت کرد و (مجلسى بیاراست و) به احترام هر یک بالش و تکیه گاهى بگسترد و به دست هر یک کاردى (و ترنجى) داد و (آن گاه با زیب و زیور یوسف را بیاراست و) به او گفت که به مجلس این زنان درآ، چون زنان مصرى یوسف را دیدند بس بزرگش یافتند و دستهاى خود (به جاى ترنج) بریدند و گفتند حاش للّٰه که این پسر نه آدمى است بلکه فرشتۀ بزرگ حسن و زیبایى است
قَالَتۡ فَذَٰلِکُنَّ ٱلَّذِی لُمۡتُنَّنِی فِیهِۖ وَلَقَدۡ رَٰوَدتُّهُۥ عَن نَّفۡسِهِۦ فَٱسۡتَعۡصَمَۖ وَلَئِن لَّمۡ یَفۡعَلۡ مَآ ءَامُرُهُۥ لَیُسۡجَنَنَّ وَلَیَکُونٗا مِّنَ ٱلصَّـٰغِرِینَ ۳۲
گفت: این است غلامى که مرا در محبتش ملامت کردید! آرى من خود از وى تقاضاى مراوده کردم و او عفت ورزید و اگر از این پس هم خواهش مرا رد کند البته زندانى شود و از خوارشدگان گردد
قَالَ رَبِّ ٱلسِّجۡنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدۡعُونَنِیٓ إِلَیۡهِۖ وَإِلَّا تَصۡرِفۡ عَنِّی کَیۡدَهُنَّ أَصۡبُ إِلَیۡهِنَّ وَأَکُن مِّنَ ٱلۡجَٰهِلِینَ ۳۳
یوسف گفت: اى خدا، مرا رنج زندان خوشتر از این کار زشتى است که اینان از من تقاضا دارند و اگر تو حیلۀ این زنان را از من دفع نفرمایى به آنها میل کرده و از اهل جهل (و شقاوت) گردم
فَٱسۡتَجَابَ لَهُۥ رَبُّهُۥ فَصَرَفَ عَنۡهُ کَیۡدَهُنَّۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ۳۴
خدایش هم دعاى او را مستجاب کرده و مکر و دسایس آن زنان را از او بگردانید، که خداوند شنوا و داناست
ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّنۢ بَعۡدِ مَا رَأَوُاْ ٱلۡأٓیَٰتِ لَیَسۡجُنُنَّهُۥ حَتَّىٰ حِینٖ ۳۵
و با آنکه دلایل روشن (پاکدامنى و عصمت یوسف) را دیدند باز چنین صلاح دانستند که وى را چندى زندانى کنند
وَدَخَلَ مَعَهُ ٱلسِّجۡنَ فَتَیَانِۖ قَالَ أَحَدُهُمَآ إِنِّیٓ أَرَىٰنِیٓ أَعۡصِرُ خَمۡرٗاۖ وَقَالَ ٱلۡأٓخَرُ إِنِّیٓ أَرَىٰنِیٓ أَحۡمِلُ فَوۡقَ رَأۡسِی خُبۡزٗا تَأۡکُلُ ٱلطَّیۡرُ مِنۡهُۖ نَبِّئۡنَا بِتَأۡوِیلِهِۦٓۖ إِنَّا نَرَىٰکَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ۳۶
و با یوسف دو جوان دیگر هم (از ندیمان و خاصان شاه) زندانى شدند یکى از آنها گفت: من در خواب دیدمى که انگور براى شراب مى افشرم، و دیگرى گفت: من در خواب دیدمى که بر بالاى سر خود طبق نانى مى برم و مرغان هوا از آن به منقار مى خورند، (یوسفا) ما را از تعبیر آن آگاه کن، که تو را از نیکوکاران (و دانشمندان عالم) مى بینیم
قَالَ لَا یَأۡتِیکُمَا طَعَامٞ تُرۡزَقَانِهِۦٓ إِلَّا نَبَّأۡتُکُمَا بِتَأۡوِیلِهِۦ قَبۡلَ أَن یَأۡتِیَکُمَاۚ ذَٰلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّیٓۚ إِنِّی تَرَکۡتُ مِلَّةَ قَوۡمٖ لَّا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ کَٰفِرُونَ ۳۷
یوسف در پاسخ آنها گفت: من شما را پیش از آنکه طعام آید و تناول کنید به تعبیر خوابتان آگاه مى سازم، که این علم از چیزهایى است که خداى به من آموخته است، زیرا که من آیین گروهى را که به خدا بى ایمان و به آخرت کافرند ترک گفتم
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *