عجب آدمی بود؛ یک طرف آرپیجی میزد و یک طرف با تیربار شلیک میکرد
جوانی بود که نمیشناختمش. موهایش کوتاه بود. شلوار کردی پاش بود. عجب آدمی بود! یک طرف آر پی جی می زد، یک طرف با تیربار شلیک میکرد. عجب قدرتی داشت.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *