قطار مهربانی در یلدای سپید به ایستگاه رسید
پشت میزهایی که روی آن پر از شیرینی و میوه و آجیل است آدمهای سن وسال داری که گرد پیری روی سروصورتشان نشسته ساکت و آرام نشسته اند و با تعجب به هیاهوی آم هانگاه می کنند . بابا بزرگ ها از مادر بزرگ ها خندان ترهستند مادر بزرگ ها درست مثل گذشته های دورشان حواسشان هست که میوه ها روی میز مرتب باشد و رومیزی ها چین نخورده باشند .
اینجا همه خوشحال هستند و میگویند و میخندند. حسین رفیعی مجری و مهران رجبی بازیگر اجرای این برنامه را به عهده دارند. آنها سعی میکنند فضای شاد یلدایی را بیشتر شاد کنند تا ۲۰ پدربزرگ و مادربزرگی که مهمانشان هستند حتی برای چند ساعت هم که شده احساس شادی و سرخوشی را تجربه کنند.
بله ۲۰ پدربزرگ و مادربزرگ، همان آدمهای سن وسال داری که از مرکز سالمندان کهریزک با قطار مهربانی آمده اند. پدبرزرگ و ماربزرگهایی که در میان سالمندان دیگر مرکز تنهایی بیشتری را تجربه کرده اند، همان سالمندانی که سالی به دوازده ماه هیچ کسی سراغی از آنها نمیگیرد.
احسان بیسادی معاون فرهنگی اجتماعی مترو تهران در گفت وگو با میزان میگوید: شرکت متروی تهران وظیفه خودش میداند در مناسبتهای مختلف فرهنگی ملی ومذهبی، برنامههایی را تدارک ببیند و همینطور در آغاز فصل زمستان با توجه مراسم شب یلدا نیز برنامهای را برای سالمندان تدارک دیدیم.
وی در ادامه افزود:یکی از محورهای آیین سنتی شب یلداجمع شدن خانوادهها با محوریت پدر بزرگ و مادربزرگ هاست.
بیساری ادامه می دهد : فکر کردیم در این مراسم به سراغ پدربزرگ و مادربزرگهایی برویم که تنها هستند و به همین خاطر ۱۵ نفر از سالمندان کهریزک را با هماهنگیهای لازم با آذین بندی یک قطار با نمادهای شب یلدا از ایستگاه کهریزک به ایستگاه امام خمینی (ره) آوردیم و جمعی از خانوادههای شرکت مترو استقبال کردند و جشنی را تدارک دیدند.
او میگوید:هر میز را که میبینید یکی از خانوادههای کارمندان مترو فراهم کرده، از شیرینی و میوه گرفته تا تزئینانش را انجام داده است و سرانجام از بهترین و زیباترین میز هم تقدیر و تشکر میکنند.
ما هستیم و فراموش نمیشویم
به سراغ یکی از مادربزرگها میروم، قد کوتاهی دارد، روسری گل گلی سرش کرده و یک ژاکت خوش رنگتر به تن. از حال و هوایش که میپرسم میگوید:خیلی خوب است، پارسال هم بودیم، اینجا که میآیم انگار در کنار خانواده ام هستند. تا مهربانی آدم را داریم غمی نداریم حتی اگر این غم ندیدن فرزندانمان باشد.
پیرمرد دیگری که روی یکی دیگر از صندلیها نشسته میگوید:جشن خیلی خوبی است، دلم باز شد و خوشحال شدم. من بازنشسته که شدم با پای خودم به کهریزک آمدم و هرازگاهی خانواده ام را نیز میبینم، اما بودن در این جشن لطف و صفای دیگری دارد.
عقربهها ساعت سه بعدازظهر را نشان میدهد و مراسم تمام مشود ، حالا مردم کم کم به سراغ زندگی خودشان میروند و ۲۰ مادربزرگ و پدربزرگ آرام آرام با قدمهایی آهسته به سمت قطار مهربانی میروند تا دوباره به مرکز سالمندان کهریزک بازگردند به این امید که شاید سال دیگر درکنار خانوادهی خود شب یلدا را سپری کنند.
گزارش از جعفر پاکزاد