رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

نوید پیروزی‌های بزرگ‌تر

9:15 - 11 خرداد 1400
کد خبر: ۷۲۹۲۵۴
جعفر قناد باشی، کارشناس مسایل غرب آسیا به بررسی پیروزی‌های به دست آمده توسط نیرو‌های مقاومت در فلسطین، سوریه و یمن طی دو هفته گذشته پرداخته است.
_ جعفر قناد باشی در روزنامه حمایت نوشت: محور مقاومت طی دو هفته گذشته شاهد سه پیروزی بزرگ و تعیین‌کننده در فلسطین، سوریه و یمن بود به‌نحوی‌که راهبرد جبهه عبری، غربی، عربی را در موضع انفعال قرار داد. اولین دستاورد، طی مقاومت ۱۲ روزه فلسطین رقم خورد. چند رویداد خاص در طول جنگ غزه با اشغالگران صهیونیست روی داد که از تغییر ریل مبارزات علیه اسرائیل نشان داشت. برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:
 
۱. برای نخستین بار پس از حدود هفت دهه، همبستگی و همگرایی بی‌نظیری میان ساکنان اراضی ۱۹۴۸، کرانه باختری و نوار غزه شکل گرفت. اعتصاب سراسری دو روزه در نوار غزه یکی از این نماد‌های تحول در مناسبات فلسطین بود. این انسجام، کابوس هر شب صهیونیست‌ها محسوب می‌شد و با سه‌تکه کردن مردم بومی و اصیل آن سرزمین، درصدد بودند تا بخش‌های بیشتری از فلسطین را در چارچوب معامله قرن اشغال کنند که تیرشان به سنگ خورد.
 
۲. مقاومت با عملیات «شمشیر قدس»، نوک پیکان حملات خود را در صیانت از آرمان قدس به سمت صهیونیست‌ها نشانه رفت. تا پیش‌ازاین، حماس و جهاد اسلامی در پاسخ به تجاوز‌های دشمن، دست به حمله می‌زدند، اما این بار، حمله شهرک‌نشینان و نیرو‌های امنیتی اسرائیل به مسجدالاقصی باعث گوشمالی رژیم کودک کش اسرائیل شد. این بدان معناست که مقاومت از فاز تدافعی به حالت تهاجمی، تغییر آرایش داده و ابتکار عمل را در دست گرفته است. این در حالی است که صهیونیست‌ها اساساً آمده بودند همه سرزمین‌های فلسطین را اشغال کنند، اما امروز مانده‌اند که باید چگونه شکست‌های خود را توجیه نمایند.
 
۳. شکست صهیونیست‌ها بار‌ها باعث بروز تکانه‌های سیاسی در کابینه اسرائیل شده بود، ولی نبرد «شمشیر قدس»، موجب روی دادن زلزله شدید در حزب حاکم شد و هم‌حزبی‌های «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی برای کنار گذاشتن وی از رأس حکومت پس از ۱۲ سال، مصمم شده‌اند. برای نخستین بار است که یک شخصیت سیاسی سابقه‌دار و متکی به حمایت‌های جدی غرب و ارتجاع منطقه، پس از جنگ با غزه، در شرف سرنگونی قرار می‌گیرد.
 
از طرفی، در انتخابات سوریه نیز رأی مردم برای چهارمین بار به مقاومت بود و «بشار اسد»، با اقبال عمومی بالا به ریاست جمهوری انتخاب شد. این اتفاق نیز نکات بسیار حائز اهمیتی دارند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.
 
یکم، انتخاب بشار اسد از طریق یک فرایند کاملاً دموکراتیک در حالی روی داد که از حدود ۱۰ سال پیش و هم‌زمان با آغاز جنگ در سوریه، پایتخت‌های عربی و غربی، سفرای خود را از این کشور فراخواندند و خواستار برکناری اسد شدند. با پدیدار شدن نشانه‌های پیروزی ارتش سوریه، دولت‌های معاندی که با عجله سفارتخانه خود را تعطیل کرده بودند، مذاکره برای بازگشت به این کشور را آغاز کردند. روزنامه «الوطن» روز گذشته در این خصوص نوشت: «دیپلمات‌هایی از کشور‌های یونان، مجارستان و صربستان وارد دمشق شده‌اند و در حال آماده‌سازی برای ازسرگیری فعالیت‌های دیپلماتیک هستند. ایتالیا نیز اخیراً با دادن اعتبار به یک دیپلمات سوری برای نمایندگی در رم موافقت کرده است.» این جدای از برقراری روابط کشور‌های عربی و تلاش برای احیای کرسی سوریه در اتحادیه عرب طی دو سال گذشته به شمار می‌رود.
 
دوم، بشار اسد در مقطعی حائز اعتماد عمومی شد که اکثر خاک سوریه از لوث وجود تروریست‌های اجاره‌ای پاک‌سازی‌شده و نیرو‌های مسلح در کنار سایر ارکان مقاومت، نشان دادند که تنها عنصر اطمینان‌بخش برای تأمین امنیت و صیانت از جان، مال و ناموس آن‌ها هستند. بنابراین، پیروزی بشار اسد در چنین شرایطی، ارزشی بالاتر از انتخاب یک شخص دارد و مردم این کشور با مشارکت قابل‌توجه پای صندوق‌های آرا، ثابت کردند حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی کشور خود را با هیچ‌چیز معامله نمی‌کنند.
 
سوم، انتخابات سوریه با توجه به موقعیت ژئوپولتیک این کشور و اشراف بر سرزمین‌های اشغالی، حائز اهمیت بسیاری بود چراکه باعث تزریق خون تازه به رگ‌های کشور‌های معارض با نظام سلطه در منطقه شد و قطعاً تأثیر فراوانی بر آینده این محور خواهد داشت. از طرفی، مقاومت در یک جریان یا حزب در یک کشور خاص منحصر نیست و گستره آن از عدن تا بغداد، دمشق و تهران امتدادیافته است. دلیل خشنودی جریانات مقاومت از نتایج انتخابات سوریه نیز به همین دلیل و به جهت تقویت جبهه نبرد و امکان ضربه زدن مؤثرتر به صهیونیست‌هاست.
 
چهارم، انتخاب مجدد بشار اسد به‌عنوان رئیس‌جمهور به این مفهوم است که موازنه داخلی در سوریه برقرارشده و تفاهم داخلی در خصوص عبور از مرحله کنونی در این کشور شکل‌گرفته است. چرایی این امر را در این مسئله باید جستجو کرد که بشار اسد یکی از ارکان ثبات سوریه بوده و قادر است فرایند بازسازی را آغاز کرده و با کمک متحدانش به ترمیم و عمران ویرانی‌ها بپردازد.
 
پنجم، مجموع موارد فوق به معنای علاقه شرکت‌های بین‌المللی و طرف‌های منطقه‌ای برای سرمایه‌گذاری در سوریه محسوب می‌شود و باید انتظار داشت که قانون تحریم آمریکا موسوم به «قانون سزار» پس از برگزاری موفق
انتخابات، اثرگذاری خود را به‌تدریج از دست بدهد. فلسطین و لبنان، دو کشوری هستند که از برطرف شدن موانع سرمایه‌گذاری و شکوفایی صلح و ثبات در سوریه، انتفاع بیشتری خواهند برد.
 
تحولات یمن نیز تکمیل‌کننده دو ضلع دیگر مثلث مقاومت در منطقه است. یمنی‌ها در طول کمتر از یک دهه، ارتش تا دندان مسلح عربستان را در جبهه‌های مختلف زمین‌گیر کرده و ضربات سختی به آن زده‌اند. حملات پهپادی و موشکی پی در پی به‌خصوص عملیات علیه شریان‌های نفتی این کشور در حالی به وقوع پیوسته که عربستان میلیارد‌ها دلار صرف خرید سامانه‌های دفاعی از آمریکا کرده، اما چنان هدف حمله قرار می‌گیرد که حتی نمی‌داند از کجا خورده!
 
افزون بر از دست دادن برتری هوایی که پیش‌تر، ارباب آمریکایی آل سعود از زبان فرمانده تروریست‌های «سنتکام» در برابر دست برتر هوایی مقاومت بیان شده بود، عربستان در نبرد زمینی نیز ضربات بسیار سنگینی دریافت کرده است. پس از عملیات اخیر و بزرگ یمن در جیزان که ۴۰ هدف نظامی به تصرف انصارالله در آمد، «فضل ابوطالب» عضو دفتر سیاسی انصارالله اعلام کرد: «سعودی‌ها باید فوراً از همه اراضی یمن بیرون بروند... پیامی که عملیات مرزی به کشور‌های متجاوز داد این است که این کشور‌ها فوراً باید همه اراضی یمن را ترک کنند، زیرا واکنش در عمق سعودی خواهد بود... این پیام فقط شامل فتح ۴۰ مرکز نظامی نیست بلکه نیرو‌های صنعا بر شهر الخوبه مشرف شده‌اند و چنانچه سعودی بر ادامه جنگ در یمن اصرار کند، جنگ به شهر‌های سعودی خواهد رسید.»
 
و بالاخره اینکه هر سه بخش ذکرشده از محور مقاومت، از توان بالایی در منکوب کردن دشمن صهیونیستی و بیرون راندن آمریکایی‌ها از منطقه برخوردار بودند و به مدد پیروز‌های اخیر، این قدرت اکنون در نقطه اوج خود قرارگرفته است.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *