فلسفه اعدام در ملأعام از منظر آیات قرآن و تاریخ اسلام
رئیس کل دادگستری استان مرکزی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری میزان قرار داده است در مورد فلسفه اعدام در ملأعام از منظر آیات قرآن و تاریخ اسلام توضیحاتی ارائه کرد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش خبرنگار گروه حقوقی قضایی ، به دنبال اجرای حکم اعدام در ملأعام قاتل ۶ شهروند اراکی، برخی از فعالان اجتماعی استان مرکزی از این نوع شیوه اعدام انتقاد کردند، برای بررسی تخصصیتر این موضوع با نگاه به آیات قرآن و روایات، حجتالاسلام قاسم عبداللهی رئیسکل دادگستری استان، یادداشتی در پاسخ به انتقادات و دلایل اعدام در ملأعام در اختیار قرار داد.
هدف از مجازات از منظر فلسفه احکام جزایی اسلام به این شرح است:
۱- برای تعدی و تجاوز از مقررات و قوانین در تمامی قوانین موضوعه و غیر موضوعه، مدون و غیرمدون مجازات تعیین شده است به تعبیر دیگر به ازای تعدی و جرم، مجازات است و در اصول حقوقی همه قوانین کشورها، تناسب مجازات با جرم ارتکابی اصلی پذیرفته شده است، پس اصل مجازات بودن ارتکاب جرم از ملاحظات پذیرفته شده است و در اسلام و قوانین موضوعه کشور ما نیز این اصل غیرقابل انکار است.
۲- هدف از مجازات میتواند تنبیه مجرم باشد ,۳- هدف از مجازات میتواند موجب تنبیه و عبرت دیگران باشد.۴- هدف از مجازات میتواند تشفّی خاطر جامعه و بزه دیده باشد.۵- هدف از مجازات پاکی مجرم از گناه و جرمش است البته بشرط توبه.
بعضی از جرائم سبب میشوند تا جامعه به شدت تحت تاثیر آثار منفی آن قرار گیرد گاهی خدشه به عفت عمومی وارد میشود گاهی خدشه و تعرض به انسانیت انسانها، مثل قتل نفس محترمه که قرآن میفرماید اگر یک نفر کشته شود مثل قتل جمیع مردم است، چنانچه آیه ۳۲ سوره مائده میفرماید:«مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا...» در اینگونه موارد مطالبات عمومی بر مکافات مجرم است.
اجرای حدود الهی درباره تعدی که به حقوق جامعه صورت گرفته است در ملأعام که بعضاً مورد نقد بعضی از آقایان روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته است باید با توجه به؛ ۱- فلسفه اجرای مجازات ، ۲- میزان تاثیرات منفی جرم ارتکابی بر حقوق جامعه و ۳- عبرت آموزی، مورد بررسی نیز قرار گیرد. تعجب است از بعضی از اظهار نظرات عزیزان که فقط به ابعاد منفی میپردازند و از تأثیرات مثبت مجازاتها تغافل مینمایند.
لذا بایستی به دستورات الهی در نحوه اجرای مجازات به عنوان خالق هستی و واضع واقعی قوانین از باب عالم – حکیم و خالق- رحیم و رحمان که قوانین موضوعه ما نیز منبعث از قوانین حضرت حق است دراین باب توجه جدی کرد. برای مشروعیت مجازات علنی به کتاب و سنت سیره ائمه معصومین(ع) میتوان تمسک نمود که به مواردی از آن پرداخته میشود:
۱- در قرآن آیه ۲ سوره مبارکه نور در مورد نحوه اجرای مجازات مرد و زن زنا کار میفرماید :«وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» که تعدادی از فقها با استناد به همین آیه شریفه حضور عدهای از مؤمنین را واجب میدانند از جمله علامه حلی در سرایر ج۳ صفحه ۴۵۳، محقق در نافع صفحه ۲۹۵ و مبسوط و خلاف ادعای نفی خلاف در مورد موضوع نمودهاند اگر کسی ایراد نماید که کلمه طائفه که در آیه شریفه آمده است نمیخواهد بیان اجرای علنی نماید پاسخ این است که روش حضرت علی(ع) در حکومت ظاهری خود گواه بر این مطلب است که منظور، اجرای علنی است، زیرا در روایت است که حضرت، اعلام به خروج مردم از خانهها موقع اجرای حکم میفرمودند.
آیه دیگر که به دلالت تضمنی اجرای حکم را علنی اعلام نمودهاند آیه ۳۳ مائده است که برای مجازات محارب و مفسد فی الارض چهار نوع مجازات قرار دادهاند قتل – قطع دست و پا – صلب و تبعید که به دارکشیدن و تبعید قطعاً در مجازات علنی است. با توجه به اینکه در تبعید احکام خاص در روایات ذکر شده است از جمله اینکه: به اهل شهر بنویسید: این شخص محارب و تبعیدی است پس با او مجالست و بیع و شراء نداشته باشید و با او ازدواج نکنید و با وی همسفر نشوید و در کارها با او مشاوره نکنید(وسایل ج ۱۸ ص ۵۳۹) و در نحوه اجرای مجازات افرادی که مرتکب جرم ارتداد میشوند فرمودهاند حضرت امیرمؤمنان بعد از اینکه شخص توبه نکرد زمان اجرای حکم را تا جمعه عقب انداختند. جمعه پس از حضور مردم، مرتد را زیر پای مردم انداختند فرمودند او را لگدمال کنید تا بمیرد(وسایل ج ۱۸ ص ۵۵۶ ) یا در مجازات نبّاش(کسی که مرتکب نبش قبر میشود) در مرحله سوم فرمودند اعدام در ملأعام صورت میگیرد.( وسائل ج ۱۸ ص ۵۹۴ ).
مرحوم محقق در شرایع در تحلیل حکم به جواز قتل فرموده: به کیفیتی که در جلوگیری از فساد دیگران مؤثر باشد.(ج ۴ص ۹۵۵)، یا بحث قوّاد در چگونگی اجرای مجازات آن دستور تراشیدن سر قواد پس از اجرای تازیانه و گرداندن در محله صادر شده است که این احکام هیچ شبههای در مشروعیت بلکه وجوب در بعضی از مجازاتهای سنگین به صورت علنی باکی نمیگذارد.
موارد دیگری نیز که اجرای مجازات به طور علنی واجب است وجود دارد از جمله لواط – شارب الخمر(در صورت تکرار در مرحله سوم یا چهارم) ساب النبی(ص) که به لحاظ پرهیز از اطاله از ذکر آن صرف نظر میشود.
حال آیا اجرای مجازات علنی شخصی مثل آقای عباس صحرایی که مرتکب قتل ۶ نفر بیگناه و موجب هراس و وحشت در کلانشهر اراک گردید و حتی پای چوبه دار هم حاضر به اظهار ندامت و عذرخواهی شفاهی از وراث مقتولین نگردید و مکرر به تهدید آنان حتی در جلسه محاکمه میپرداخت و اینکه اکثریت مردم درخواست مجازات علنی او را داشتند و باعث تشفّی خاطر بزدهدیدگان گردید و بزهکاران حاضر و غایب به چشم خود دیدند که سرنوشت جنایت مکافات سخت خواهد بود امری ناپسند است و قضات باید متهم به عدم آشنایی با روانشناسی شوند؟
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *